تو کوچمون دم حیاط ساختمون ما صدای جیغ داد بچه یی میمود مام طبقه اولیم اولش توجه نکردم بعد هی گوش دادم یهو فک کردم پسر منه آخه پسرم خونه عمش هنوز نیومده خلاصه جوری دویدم رفتم بیرون سر لخت خوب بود تیشرت شلوار درستی پام بود اصلا نمی‌فهمیدم چجور دارم میدویم فقط پسرم صدا میزدم گفتم خدایی نکرده اتفاقی براش افتاده ک داره جیغ میزنع چشام نمی‌دید یهو دیدم یه پسر بچس بغل باباش داره گریه می‌کنه هنوزم دست پاک داره میلرزع قلبم درد گرفته اون لحظه دنیا رو سرم خراب شد😭
واقعا خدا همه بچه هارو برا مادر پدرشون حفظ کنه خدا هیچ پدر مادری با بچش امتحان نکنه

الهی آمییییین،خوب دخترررتوکه بخودت حسابی شوک واردکردی خداروشکرخودت چیزیت نشد

می‌دونم مادری سخته واقعافکرشم سخته امادختراینجورخودت داغون می‌کنی خداخودش بچهاروداده دست ما امانت پس بسپاربخداخدایاهیچکس غم داغ بوش نبینه

خیلی حس بدیه سر منم اومده

اینم بگم چون تجربش داشتم تو عید دقیقا همین بلا سرم آمده بود پسرمم خودشون برده بودم بیمارستان سرش شکسته بود من نفهمیدم الان باز گفتم زبونم لال باز یه اتفاقی افتادع