وای مادرا بچم چرا اینجوریه عمش اومد دم در با دخترش گفتن ببریمش خونمون دوستا دخترم هستن من له خیال اینکه بچم نا آرومی کنه گفتم ببرش بچم با ذوق رفت اصلا بی تابی نکرده چرااا سه ساعته دارم از ناراحتی میمیرم

وای از چه چیزایی ناراحت میشین
من کیف میکنم بچه م‌ با عمه ش ارتباط خوبی داره میره بغلش باهاش بازی میکنه در طول روزم کلی یادش میاره

پسر منم یکی را می‌بینه بعد کلا منو فراموش می‌کند مخصوصا خانواده شوهرم

منم مثل شما هستم اینقدر ناراحت میشم با همه راحت میره😞

پسر منم مادر شوهرمو میبینه اینجوریه.من اعصابم خورد میشه

ناراحتی نداره که
از خداتم باشه بچت احتماعیه

😳😳😳😳😳

بچه ها کلا بیرون رفتن‌ رو‌‌ دوست دارن
پسر منم دلش میخواد با همه بره بیرون.
سه‌ساعت دیگه زیاده
پاشو برو دنبالش بگو اصلا طاقت نمیارم بدون پسرم
اومدم ببرمش

أشكال نداره سرش گرم بچه هاست خوبه كه توأم استراحت كن