۱۸ پاسخ

چقد احمقو بیشعورن اینحور ادما

بلانصبت گوسفند

متنفرم از ادمای بیشعور

خوب کردی عزیزم بالاخره ک چی باید یاد بگیرن نمیشه ک همه رو اصلاح کرد و ب همه تذکر داد ک

به نظرم حرفت خوب بوده منم الان پارک بودن یهو پسربچه کشید پایین جیش کرد بچه های من که هیچ خودمم انگ کردم ولی خداروشکر چیزی نپرسیدن

حیوون صفتن اینا. حیوون شرف داره بازم ب اینا. آخه جلوی دوتا دختر بچه

آره جواب خوبی دادی منم پسرم که به دنیا اومده بود بعد مدتها دخترم گفت مامان چرا جای جیشش اینجوریه؟😆😆😆😆منم گفتم پسرا با دخترا فرق دارن

ما هم رفتیم پارک خانومه تو پارک شلوار پسرشو کشید پایین دستشویی کنه دختر منم دید ولی خداروشکر زیاد نزدیک نبود ک بتونه همه چی رو ببینه!منو شوهرم تا دو روز حرص میخوردیم سر بی عقلی خانومه!دیگه فکر میکنن چون پسره حریم شخصی نمیخواد

نه باید میگفتی که اون بچش مشکل داشته باید عمل بشه درست کنن🤣
من خودم بودم همینو میگفتم

واااقعا بعضی آدما بیشعورن.
به نظرم خوب جواب دادی چون دروغ میگفتی بدتر کنجکاو میشدن

فکرمیکنن چون پسره حتی اگه لخت بشه هم اشکال نداره

وای یاد یه خاطره افتادم..
دختروم که دنیا اومد، پسرا فک میکردن که نافش خصوصیشه و ازونجا جیش میکنه،
وقتی نافش افتاد انقدر ترسیدن و تعجب کردن😂تا یمدت میگفتن حالا چجور جیش میکنه 😅

حالا باز این خوبه من رفته بودم شهرستان خونه مادرشوهرم داشتم پوشک پسرم عوض میکردم نوه برادرشوهرم گفتم برو بیرون بزار پوشک بچه راعوض کنم ...برگشته به من میگه چیه زن عمو من دو دول بابام دیدم ابن که بچه هست دختره امسال کلاس اول ...بخدا من هنگ کردم

خانواده شوهر منم مثلا مومنن. من ی چن روزی بنایی داشتم دخترام خونه مامانم بودن. ی روز مادرشوهرم اینا خونه خاهر شوهرم بودن گفتن دخترا میایم میبریم. منم گفتم پس ی حموم ببرینشون. بعد ک اومدن دخترم گفت چقد خصوصی محمد بزرگ بود گفتم کجا دیدی گفت ما ک تو حمام بودیم مامان جون ممد رو لخت کرد اورد

خوب گفتی فردا روز اگه پسر دار بشی میبینن دگه. ازمن دخترم سر درنمیاورد الان داداش شو دیده ولی چیزی نمیگه 🤣🤣🤣🤣

باید نمیزاشتی نگاه کنن یا اگه کسی اینکارو کرد نگاه نکنن

نه حرف درستی و قانع کننده ای زدی بچه هات هم گمراه نکردی....
اگه باز پرسیدن همینو بگو و ازشون بخواکنجکاو نشن

طفلگ اون بچه که داره شخصیت بچه روجلوی همه زیرسوال میبره نمیدونم که اینجورادماازپشت کوه امدن انگار

خوب گفتی
جاری منم رعایت نمیکنه

سوال های مرتبط

مامان کوثرجون مامان کوثرجون ۴ سالگی
سلام مادر های عزیز میخواموشما قضاوت کنیددببین کارمن بد بوده یانه۳روزه دختره خونه مادرشوهرم بود هرروز میبرده خوراکی میخره من امروز رفتم خونه نادرشوهرم دنبالش خاله شوهرم اونجابود من نگهداشت تاپیراشکی باهم بپزیم خولستیم پیرلشکی بمزین دیدن فلفل قارچ نداریم من رفتم بخرم دخترمنم امد باهام عصری یه بحث کوچکی بین من مادرسد گفتم مادز شما کوثر بدباراوردی هرچی میخواد زود میخرین گفت ازپس جیق گریه میکنه دلم میسوزه منم براش خریدم میکنم تا گریه نکنه منم دیگه کل کل حوطله نداشتم تا شب شد رفتم فلفل قارچ بگیرم دخترم بردم وسیلمو گرفتم هیجی برای دخترنخریدم بهش گفتم مامان جون باید یاد بگیر هروقت میریم سوپرمارکت هیچی نخواهی طبق معمول گریه کرد منم اوردم خونه مادرشوهرم دیدم تو راه حیش کرد با لباس بیرون خودم دخترم یک راست رفتیم تو حمام حمام کردیم امدیم بیرون. دخترم ساکت شد گوشی بازی کرد خوابید به مادرشوهرم گفتم دیدی گریه کرد هیچی نشد مادرشوهرم بهم گفت داشت دلم میترکید گریه میکرد نگاه کن توی خواب دل میزنه منم گفتم اشکالی نداره ازاین بهتره که همش بریم تو سوپر مارکت دنبال خوراکی برای کوثر الان من کاربدی کردم براش چیزی نخریدم