۷ پاسخ

ب نظر من نه بچه که قرار نیست هر چی بخواد و بگه توم بگی چشم من خودمم شدید با این رفتار بچه مخالفم و فعلا درگیرش هستم مثلا من گفت بستنی میخوام رفتم خریدم گفت بازش کن بازش کردم شد گریه گفت بهش دست زدی نمیخورم. منم گذاشتم یخچال حسابی گریه کرد بعد دونست که من اصلا کاریش ندارم گفت بستنی میخوام منم بهش دادم اینبار خورد.
این دوران همینه اما خوبه که ترسیده دختر من که فقط عصاب خورد کنه و اصلا هم نمیترسه

بچه نباید هرچی خاست براش بگیریی بزار ترس باباشو داشته باشه

ببین در تربیت بچه قاطعیت لازمه، ولی نکته‌ای که باید یادت باشه این داد زدن چند بار نهایتا جواب میده و از یه جایی به بعد همسرت هرچقدر هم صداشو ببره بالا درنهایت پسرت اهمیتی نمیده.
اگر با منطق و مهربونی پیش برید، و در عین حال به گریه‌های بیخودی توجهی نکنید بهتره.
ولی در کل همسرت کار اشتباهی نکرده.

دعوا کردن به جاش جواب میده
از لحاظ علم روانشناسی الان. میگه که بچه هرکاری می‌خواد بکنه والدین نه نیارن یعنی بزارن که بچه هرکاری کنه من اینو قبول ندارم تربیته. قدیم و بیشتر دوست دارم والا دهه ما ها همه بچه ها با حجب و حیا بودن بچه های الان فوق العاده پرو‌ شدن چون هرمی از جاش بلند شه روانشناسی کرده راهکارای غلط داده

بهتره پدرش باهاش با مهربونی صحبت کنه بگه اگه داد زدم بخاطر خودت بوده که دیگه تکراز نکنی کار اشتباهتو دختر من پدرش توضیح میده دیگه گوش میده

نه، مگ ما مثل بچه های الان تو ناز و نعمت بزرگ شدیم؟نسل ما خیلی بهترن، یه نگاه بنداز تو خیابون ببین بچه ها انگار پدر و مادر بالاسرشون نیست، بچه ده ساله سیگار میکشه، بنظر من گاهی ترسیدن ب نفع خودشونه، درواقع درست تربیت میشن، نمیگم مدام داد و دعواها، میگم اقتدار داشتهدباشیم بچه حس نکنه هرکاری بکنه هیچ کس چیزی نمیگه

نه بابا بچه ها زیادی بهشون رو بدی پررو میشن

سوال های مرتبط

مامان هانا مامان هانا ۲ سالگی
الان که تاپیکا رو میخوندم دلم خواست یه چیز از تجربه خودم بگم به مامانایی که دارن بچشون رو از پوشک میگیرن.
من خیلی خوب دخترم رو از پوشک گرفتم در کمتر از یک هفته کاملا همکاری کرد. اما نکته اش این بود که اصلا دعواش نکردم. اصلا استرس بهش ندادم. حتی وقتی خونه رو چند بار کثیف کرد و می‌خواست گریه کنه آرومش کردم گفتم اشکال نداره عزیزم الان تمیزش میکنیم و با ارامش بهش گفتم خونه جای جیش نیست جیش باید بره توی دسشویی.
آنقدر خوب یاد گرفت که حتی شبا هم خودش بیدارم میکنه میگه خیلی جیش دارم مامان.
اما.... چند روز پیش که قرص اورژانسی خورده بودم و خیلی عصبی بودم و غذام هم رو گاز بود وقتی هانا رو بردم دسشویی و هی بازی گوشی کرد و من با حرص گفتم نمیخواد دسشویی کنی بیا بریم و گریه کرد و محلش نذاشتم. و چون هورمونهام به ام ریخته بود چند روز بی حوصله بودم. بخاطر این قضیه دوبار پشت سر هم تو خونه جیش کرد. چون دیگه دلش نمی‌خواست بره دسشویی و نمی‌گفت. فقط بخاطر یه بار دعوا کردن و بی‌حوصلگیم بعد از اینکه کامل یاد گرفته بود.
اینهمه تایپ کردم که فقط بهتون برسونم که چقدر بچه حساسه و چقدر باید حواسمون باشه به رفتارمون.
مامان نینیکس مامان نینیکس ۲ سالگی
سلام دوستان راهنماییم کنید کارم اشتباه بوده یا ن
من تو یه ساختمونم با خانواده شوهر دوتا خاهرشوهر بالا میشینن پدر شوهر اینام پایین ما وسطیم بد دختر من خیلی وابسته شده ب عمه هاش همیشه یا بالاس یا پایین دیروز ظهر نخابید شب ساعت نه و نیم ۱۰ بود دیگ خاموشی زدم گفتم بخابیم بد دخترم گریه زاری ک من میرم عمه بد رفت بد صداش کردم اوردش یکم موند گفت برم میام دنبالت رفت امد گذاشت رو پاش نخابید بد دوباره رفت دخترم رو پام اروم بود ک شوهرم بلند شد رفت پایین ب سگ اب بده دخترمم بلند شد رفت باهاش بد ازونجا نیومد دیگ رفت خونه پدر شوهرم بد بهش گفتم ما میخاستیم بخابیم چرا بچرو گذاشتی امدی پاشد با حرص رفت اوردش اونم شروع کرد گریه و جیغو داد بد پدر شوهرم امد بیرون گفت دختر چرا بچرو میخای بکشی هچی نگفتم رنگ زد ب شوهرم ک بچرو چرا میزنید فلان شوهرم گف کاریش نداریم خودش گریه میکنه دخترمم هی گریه میکرد میگف بابا بابا اینم خودشو طد ب خواب اهمیت نداد بد زنگ باباش بلند شد بغلش کرد بچه اروم شد دوباره گوشیو دادم کارتون ببینه بخابه اروم بود ک شوهرم جو گرف برداشت برد اتاق باهاش بازی کرد بد دوباره امدن بخابن دخترم دوباره بهونه گرف اصن تو بد وضعیم نمیدونم ولکنم هر وقت خاس بره بیاد یا کلن نزارم ت خونه ام تنهاست هم بازی نداره حوصلش سر میره
اینجا کیا مشکل منو دارن
مامان بچه‌ک مامان بچه‌ک ۳ سالگی
جمعه نوبت چکاپ بچه‌ک و ویزیت با هماتولوژیستش بود. توی فاصله‌ی ده‌دقیقه‌ای بیمارستان هم ایکیاست و برنامه‌مون این بود که بعد از بیمارستان بریم ایکیا. متاسفانه یادم رفته بود پاتی پرتابل بخرم و مجبور شدم پوشکش کنم. اما در کمال ناباوری توی بیمارستان هر بار که دستشویی داشت می‌گفت و میم می‌بردش دستشویی و چون از سرپا شدن خوشش نمی‌اومد، نهایتا توی پوشک کارش رو می‌کرد. اما همین تجربه خیلی به‌مون کمک کرد. شب که اومدیم خونه موقع سفارش پاتی پرتابل ازش خواستم بیاد پیشم و خودش طرحش رو انتخاب کنه. چون عاشق پاندائه، یه دونه با طرح پاندا انتخاب کرد و خیلی ذوق رسیدنش رو داشت. شنبه که سفارشمون رسید با ذوق و شوق خودش رفت روش نشست و وقتی میم به‌ش گفت همون‌جوری که تو ایکیا و بیمارستان جیش کردی، جیش کن، سریع کارش رو کرد. امروز هم دو ساعت برای خرید بیرون بودیم و خودش گفت احساس جیش داره و با میم رفتن دستشویی مرکز خرید و روی پاتی پاندایی‌ش نشست. به نظر می‌آد پروژه‌ی ترک پوشک داره با موفقیت انجام می‌شه 🥲