همه از خانواده شوهر مینالن من از خانواده خودم کلا اعتقادی به این ندارن ک سبک‌ زندگی بچه با بزرگسال فرق داره مثلا خواهرام خودشون شب تا صب بیدلرن صب تا عصر خوابن بعد من ساعت ۱۲ پسرمو‌ب زور میارم بخابونم گریه میکنه ک بره بیرون از اتاق همه میپرن ب من ک ولش کن ولش کن خوابش نمیاد😐😐امشب دومین شبیه ک پسرم با گریه خوابید البته امشب بعد گریش بازی کردم شعر خوندیم با حال خوب خوابید ولی بازم ناراحتم یا مثلا ساعت ۸ونیم مامانم زنگ زده ب خواهرم ک برا آرن بستنی بخر خواهرم ۱۲ شب اومده بستنی اورده نشونشم‌میده من نزاشتم بخپره همه پریدن ب من ک بی وجدانی نزاشتی بخوره😐😐فخش میدن بهش میگن بزن فلانی رو یا میگن باهات قهریم یا میدونن الان تو این دوره حساسه رو‌خوراکیاش هی میان دست میرنن ک این جیغ بزنه بگه نه یا گوشی میدن بهش کلا رفتارای رو مخی باهاش دارن ک کلا تو‌خونه خودمون ممنوعه با اینکه میدونن من مخالفم اصلا براشون مهم نیست انجام میدن فک کنین ب بچه اینقدی امروز خواهرم گیر داده بود ادامس بده هر چی گفتم یواشکی بخور اخرش پسرمو‌صدا زد نشونش داد اشکشو‌در اورد یا میگم نوشابع نده ب زپر میده میگه یه ذره بود گاهی میگم کاش بجع نمیاوردم وقتی اینقد اطرافیانم بیشعورن بعدم‌میگم تحمل کن چن ماهی یبار میبینیشون بخدا ب خاطر همین کاراشون ۳ ماه نیومدم مامانمو‌ ندیدم ولی اخرش چی
حالا به نظرتون مثلا ۳ ماهی دو هفته پیششون باشه خیلی رو پسرم تاثیر میزارن؟

۷ پاسخ

خواهر جمع کن وسایلت رو ی هفته شد برو خونتون

دیر ب دیر بیا زود ب زودم برو کرمان ب اصفهان راهی ک نیس گلم

حواست به تربیت بچت هست به تغذیه اش هست عالیه،درسته رفتار جمع روی بچه تاثیر می‌زاره ولی لجبازی و گریه کوتاه مدت میشه،چون قوانین خونه یادش میمونه باز آروم میشه،کمتر بری بهتره،چون رعایت نمیکنن صمیمیتون باعث ازارت میشه،بچه رو جایی نزار که خودت نباشی مدل رفتار بچت تغییر می‌کنه...من این اشتباهو یکبار کردم خیلی اذیت شدم

درکت میکنم هم تو خانواده خودم اینجوری هستن هم خانواده همسرم
ماشاالله خانواده همسرم که دیگه شورشو در آوردن ولی خوب چیزی نمیشه گفت

باید جدی برخورد کنی
مثلا سر یکی از همین رفتاراشون بلند شی برگردی خونت که به حد و حدودات احترام بذارن

واقعا حق داری رفتاراشون اصلا درست نیست واگه دلسوزی داشتن اینکارا رو نمی‌کردن .خواهرات خودشون بچه ندارن؟

تذکر بده اما چون خانواده ی خودتون به خودشون نمیگیرن😂هیچ کاریش نمیشه کرد ببرش خونه دوباره به تنظیمات کارخونه برگرده اما چیزایی که براش ضرر داره به هیچ وجه بهش نده

دوهفته زیاده

سوال های مرتبط

مامان اِلای مامان اِلای ۲ سالگی
بچه ها امشب با دخترم رفتم حموم و کلی اب بازی کردم بعد اومدم بشورمش طبق عادتش و چیزی ک منو باباش بهش یاد دادیم ک ب جای خصوصیش میکیم عیب جلوشو گرفت بعد حین اب بازی چندبار پرسیدم لبو دست و پا و.. کو بعد یبارم گفتم عیبت کو سریع جلوشو گرفت از این بابت خوشحالم ک دخترم اینو میفهمه اما از این ناراحتم ک من دخترم عشق اب بازی و حمومه و هرکی بره حموم اینم فوری میپره میره و یبار با پدربزرگش و یبارم با عموش رفته ک من هر دوبار نبودم و مادربزرگش فرستادتش بعد من دخترمو با باباش نمیفرستم حموم زیاد بفرستمم باباش با لباس زیر پیشش حموم میکنه درسته اون دوبارم با اونایی ک رفته اونام لباس تنشون بوده و عموش و پدربزرگش خیلی رعایت میکنن و میبرنش باهاش اب بازی میکنن بعد ک دخترمو دادن بیرون خودشون شروع ب شستن میکنن و کلا از اونایین ک خیلی حساسن ولی من دلم نمیخواد دخترم با هیچکسی بجز خودم بفرستم حموم چجوری اینو ب دخترم یاد بدم ک با هیچکسی نره حموم ب نظرتون زوده؟ اینم بگم دخترم عاشق وقت گذروندن با عموشه مخصوصااا ک اسم اب بازی باهاش میاد دیگ دخترم میشه فشفشه🤣🤣
مامان علی مامان علی ۲ سالگی
بچها بیاین ی چیزی بهتون بگم آروم بشم یکم😂
یه دوستی دارم که ۱۰ ۱۲ ساله باهم رفیقیم و ۷ ساله باهم رفت و آمد میکنیم پسرش ۶ سالشه از وقتی ک خیلی کوچیک بود هر کی میومد خونشون در اتاقش رو می‌بست هیچ بچه ای رو راه نمی‌داد اسباب بازی هاشو ب هیچکی نمی‌داد حتی خودشم اصلا اجازه دست زدن ب اسباب بازی هاش نداره یعنی مامانش اینجوری یادش داده ک ب کسی نده خراب میشه و اینا
از وقتی بچم دنیا اومده میریم خونشون من همیشه واس پسرم اسباب بازی میبرم چون میدونم اون نمیده حتی خودشم با اسباب بازی پسرم بازی میکنه ولی از خودشو اجازه برداشتن نداره ولی میاد خونمون کل اتاق رو میریزه بیرون همه چی رو میاره بازی میکنه حتی پسرم دستش رو میگیره میبره تو اتاق بهش همه جی میده حالا دیشب خونشون بودیم پسرم گریه میکرد دوچرخه اونو میخاست اونم اصلا نمیزاشت نزدیک دوچرخه بشیم
وای این قد حرصم میگیره دلم میخاد بزنمش😂هر دفعه بهش میگم پس توهم بیای ماهم در اتاق رو قفل میکنیم میگه قفل کن خودم باز میکنم خودم برمیدارم ..
واقعا اون بچه از بچگی اینجوری تربیت شده ها اینا رو از بچگی می‌دیدیم دوستم بهش یاد میداد و همین جور ک الان بزرگه عادت کرده
ولی واقعا حرصم میگیره
اوف😐
شما جای من باشین بیاد خونمون چیکار میکنین
مامان قلب مامان❤ مامان قلب مامان❤ ۱ سالگی
مامانایی ک بچه هاتون همسن پسر منه بیایین تز حالتون بگین ،از رفتار بچه هاتون ،از واکنشتون
من کم اوردم ،واقعا دیگه نمیدونم چیکار کنم 😭
سردردو قلب درد گرفتم
پسرم ک رو اعصابم بود جدیدا بدتر شده ،هرچی میخاد باید بهش بدیم ،انقد گریه و جیغو داد میکنه تا ب خواستش برسه
یه چیزی رو هم بندازه دهنش تا ندیم میره رو اعصابمون اروم نمیشه
هیچ غلطی نمیتونم بکنم ،استرس میگیرم ،فقط میگه بغلم کن ،تا پامیشم میگه بغل
بیشتر از یه هفتست دست ب اسباب بازیاش نزده فقط میچسبه بهم میگه بغلم کن ،سرشم گرم میکنه ،از سرش نمیوفته باز تکرار میکنه
هی تو اشپزخونه ب پرو پام میپیچه گریه میکته ک بغلش کنمو بتونه فضولی کته ،رو میز غذا خوری میزارمش قانع نمیشه فقط بغل
میگم برو اسباب بازیاتو بریز بازی کن میره میریزه میاد میگه بغل 😭
از غذا خوردنش ک نگم ،نزدیک ۲ماه بود ترکش داده بودم ک با گپشی غذا بخوره ،الان از بس ادا درمیاره ،تف میکنه ،پامیشه فرار میکنه ک میگم گوشی رو بدم فقط بشینه بخوره چون گرسنه باشه بدتر بهانه گیری میکنه
خوابش ک ی پروژه بزرگه باید ۱۰بار بگیرم بیارمش بزارم رو پام ،چندین پوزیشن عوض میکنیم از هاپو میترسونمش تا بخابه
کسی بیاد خونمون نمیزاره بره دیگه ،کلی پشت سرشون گریه میکنه
شوهرمو نمیزاره بره سر کار خودشو میزنه زمینو گریه میکنه
گوشی نمیتونم دست بگیرم انقد گریه میکنه ک گوشی رو بده واس همین وقتی خوابه ی چن دیقه برمیدارمش
بخدا مریض شدم ،اینطوری پیش بره کارم ب بیمارستان روانی میکشه
والا بچه های همسنو سال پسرمم میبینم ،اصلا اذیت ندارن ،تو مهمونی میشینن پیش مامانشون ،غذاشونو میخورن ،ولی پسر من نه
باعث شده با شوهرمم اختلاف داشته باشیم ،از بس اعصابم خراب میکنه ک ب اونم پرخاشگری میکنم