۱۵ پاسخ

ای جااااانم😍😍😍

🥰🥰🥰🥰🥰.

تصویر

چه رفتار درست و به جایی آفرین 👏👏👏

ای عزیزم

ماشاالله بهش

نننه عزیز‌دلمممم🫂

😍موهاشوو😘

ای جانم😍

ای جونممم چه دختر نازی پسر منم تازه باد گرفته تا بریم سوپری میگه لو لو منظورش لپ لپه

میسی فدااااااا❤️❤️

من عاشق دخترهام.... البته خدا رو هزار مرتبه شکر یکی از این فرشته ها دارم. بچه اولم دختره

دختر با ادببببب😍☺️

دلم رف که🩷

قلبمممم😍😍

اوخی خوشگل خانم😍

عزیزمممم کیل‌وکیلو قندمعلومه تودلت آب میشه باهمچین دختری

سوال های مرتبط

مامان برکه مامان برکه ۱ سالگی
اصلاحیه تاپیک قبلی بزرگترین چالش برام گرفتن پستونک برکه بود
چهارمین روزه پستونک نمیخوره
و بازم خدارو شکر میکنم که کمکم کرد مثه شیر شبش که حدود یکسالگی قطعش کردم
از تجربه‌ام بگم برکه کل شبانه روز باید پستونکش رو دهنش بود به عروسک و پستونک بدجور وابسته. شنبه صبح از خواب بیدار شد صبحونه خورد بعدش پستونک گذاشت رو دهانش.بهش گفتم برکه ممه خوب نیست دیگه اخ شده گفت نه گریه کرد .گرفتم یکم نمک روش ریختم بدون اینکه برکه ببینه .گفت وااا اوووو گفتم دیدی برکه چقدر بد شده اه اه .یه لحظه به زبونش زد بدش اومد گذاشتم رو میز .هی نگاه می‌کرد. بعد گفتم ممه دیگه خوب نیست فقط نی نی عروسک خوبه . گفت نه آبه یعنی آب بزن تمیز کن زیر شیر آب،الکی گرفتم زیر آب گفتم تمیز نمیشه .روز اول جلوی چشمش بود کاملا ولی اصلا دست نمیزد فقط چندبار گفت ممه . حواسشو پرت میکردم .فردایی برداشتم از جلوی چشمش بیدار شد رفت سمت میز نیست گریه کرد دوباره گذاشتم سرجاش گفتم تلخ گفت تلخ. گفتم حواسشو پرت کنم بعد دوباره قایم کنم. بردم بیرونش بهش بستنی دادم و یکبار هم اسم پستونک نیاورد و من خوشحالترینم . اخرشب باز گفت کجاست گفتم ممه دیگه تلخ بود انداختم اشغالی برد خداروشکر قبول کرد .الان یکی دوبار شاید بگه اونم میگم مامان تلخه میگه تلخ تلخ میخنده
و موقع خواب دیگه کلا فراموشش کرده. همیشه فک میکردم برکه تا چندسالگی پستونک باید بخوره از بس وابسته .حتی تو دستشویی هم باید میاورد .فک نمیکردم بانمک به این راحتی فراموش شه 🤭🤭🤭
خلاصه اینم تجربه من برای گرفتن پستونک که برام کابوس شده بود
ادامه پایین
مامان برکه مامان برکه ۱ سالگی
بزرگترین چالش برام گرفتن پستونک برکه بود 😢
سومین شبه پستونک نمیخوره🤩
و بازم خدارو شکر میکنم که کمکم کرد مثه شیر شبش که حدود یکسالگی قطعش کردم
از تجربه‌ام بگم برکه کل شبانه روز باید پستونکش رو دهنش بود به عروسک و پستونک بدجور وابسته. شنبه صبح از خواب بیدار شد صبحونه خورد بعدش پستونک گذاشت رو دهانش.بهش گفتم برکه ممه خوب نیست دیگه اخ شده گفت نه گریه کرد .گرفتم یکم نمک روش ریختم بدون اینکه برکه ببینه .گفت وااا اوووو گفتم دیدی برکه چقدر بد شده اه اه .یه لحظه به زبونش زد بدش اومد گذاشتم رو میز .هی نگاه می‌کرد. بعد گفتم ممه دیگه خوب نیست فقط نی نی عروسک خوبه . گفت نه آبه یعنی آب بزن تمیز کن زیر شیر آب،الکی گرفتم زیر آب گفتم تمیز نمیشه .روز اول جلوی چشمش بود کاملا ولی اصلا دست نمیزد فقط چندبار گفت ممه . حواسشو پرت میکردم .فردایی برداشتم از جلوی چشمش بیدار شد رفت سمت میز نیست گریه کرد دوباره گذاشتم سرجاش گفتم تلخ گفت تلخ. گفتم حواسشو پرت کنم بعد دوباره قایم کنم. بردم بیرونش بهش بستنی دادم و یکبار هم اسم پستونک نیاورد و من خوشحالترینم . اخرشب باز گفت کجاست گفتم ممه دیگه تلخ بود انداختم اشغالی برد خداروشکر قبول کرد .الان یکی دوبار شاید بگه اونم میگم مامان تلخه میگه تلخ تلخ میخنده
و موقع خواب دیگه کلا فراموشش کرده. همیشه فک میکردم برکه تا چندسالگی پستونک باید بخوره از بس وابسته .حتی تو دستشویی هم باید میاورد .فک نمیکردم بانمک به این راحتی فراموش شه 🤭🤭🤭
خلاصه اینم تجربه من برای گرفتن پستونک که برام کابوس شده بود
۱۹ماهگی
تاریخ ۲۰ اردیبهشت
لایک کنید بیاد بالا مامانا ببینن🥰🥰