۴ پاسخ

باید موقه خابش میاوردی خونه میخابوندی

سحرجانم
پنجره ی خواب وبیداریش راپیداکن
البته الان درپسرفت۱۵ماهکیه
ولی پیداکن وسرساعت پنجره شرایط خوابش رافراهم کن
مثلا امیرعلی اولیش ۴ساعته بود و دومیش ۶ساعته سن مسیحاجان

منم همینطور امروز خونه بمب خورده ولی آیهان عصر بردم پارک حال و هواش عوض شه

بچه ها یه تایمی از سیکل خوابشون بگذره کلا بیخواب میشن تا بره توی سیکل بعدی احتمالا ساعت ده اینا بخوابه ولی همونم ممکنه وسطش یکی دوبار بیدار شه دختر‌من اینجوریه وقتی خسلی خسته میشه بدخواب میشه وسطشم دوسه بار بیدار میشه از پا درد

سوال های مرتبط

مامان کنجد مامان کنجد ۱۷ ماهگی
بچه ها امشب دخترم رو بردم دریا تقریبا میشه گفت اولین بار بود که بردم اینجوری بازی کنه
البته به قصد ساحل نرفته بودیم رفتیم پارک دیگه یهویی شد رفتیم کنار اب و رفت توی آب
لنا به حددددی ذوق کرده بود که نگو و نپرس هیجان زده بود قشنگ میخندید و میدوید و بازی میکرد هی میومد تو ساحل هی میدوییییید سمت اب کمرم شکست بخدا انقد گرفتمش
البته تمام لباساش خیس و شنی بود و پوشکش و منم به قصد ساحل نرفته بودم وسایل باهام نبود
همینطور لباسای خودمم خیس و پر از شن بودن
دیگه لباسای لنا رو در اوردم یه شلنگ اب بود یه کم بدنشو شستم شال خودمو پیچیدم دورش و اومدیم خونه مستقیم بردمش حمام
گریه کرد برای همون شال با شال رفت تو حموم و خلاصه شال هم خیس خیس
اومدیم بیرون هیچ جوره راضی نمیشد شال رو بده و پوشک و لباسش رو بپوشه خلاصه خیلی خیلی گریه کرد و یه کم شیر و سوپ بهش دادم و خوابید

خیلی تو فکرشم الان به نظرتون دریا رفتن مناسبش هست یا هنوز زوده؟
اونایی که میبرین دریا بگین چه وسایلی برمیدارین
مامان مَهزاد مامان مَهزاد ۱۵ ماهگی
مریض شدن خر است گلو درد خر است🤣😬
دو روزه دخترم مریض شده آبریزش شدید داره تک توک سرفه میندازه، اولش گفتم شاید حساسیت بعد دیدم فینش سبزه فهمیدم سرما خورده حالا دیروز شوهرم زنگ زد که گلو درد دارم میمیرم 😩 ( قیافشم اینطوری بود🤭)
امروز هم خودم گلو درد شدم و بدن درد دارم😖😖


صبح بیدار شدیم دخترم هیچی نمیخوره صبحونه بهش شیر دادم بعد دارو دادم بردمش پارک کلی بازی کرد دویید کلا خاکی شد خلاصه خیلی خوش گذشت بهش اما چون مریض بود مثل همیشه اکتیو نبود سست بازی میکرد،
( چون مریضه گفتم بازی کنه خسته بشه راحت بخوابه و اینکه آفتاب سر ظهر برای بدن بچه مفیده، اینم بگم پیرهن آستین دار تنش بود شلوار ساق بلند)
خلاصه که اومدیم خونه بردمش حموم، چون دماغش همش کیپ میشه اول آب داغ باز کردم حموم پر بخار شد بعدش رفتیم داخل، حموم و آب بازی بعدش اومد ساعت ۱۲ نیم بود شیر خورد خوابید، منم پاشدم کارای عقب افتاده رو انجام دادم، از اون موقع که مهمون داشتیم هنوز لحاف تشک هارو سره جای خودش نچیده بودم 😬 توی اتاق رو هم بود اما مرتب نبود الان ریختم جمع کردم، کلی ظرف دارم که باید بشورم، شامم درست نکردم 😅 یه شام مریضی بگین😂

یکم دیگه هم باید برم خونه دوستم کارم داره بعدش برم بازار برای مامانم یدونه شومیز خوشگل بخرم ( تولدش گذشت من هنوز وقت نکردم برم بگیرم)

آخر هفته هم احتمالا بریم شهرستان اما خب هنوز مشخص نیست رفتنمون، باید به فکر اینم باشم😬😖

آها راستی چند تا پارچه خریدم میخام برای دخترم لباس بدوزم هنوز وقت نکردم 😅😅🤭🤭