۴ پاسخ

والا من نمیدونم رفتارم درسته یا نه اما اصلا تحمل ندارم کسی به بچم زور بگه یا هرچی.اول سعی میکنم مث ادم به بچهه بگم کارش درست نیست اگه نتیجه نداد میبرمش یه پارک دیگه

پسر جاری منم ۳/۵ سالشه
رسما خروس جنگی
بزرگ کوچیک پیر سره همه غلدری میکنه
دستاشو شونه هاشو اونقد به هوای زورگویی یه جوری کرده الان کلا فرم دست و شونش همونجور مونده
به همه زور میگه و همه ازش حساب میبرن چون باهم بزرگ شدن
من چون رفت امد ندارم سالی یه بار دوبار میبینیم بهش تذکر میدم
پریروز تو راه پله بود تا ما رفتیم راه پله خودمون داد میزد از پایین که لیام صدا نکن من بازی میکنم میام گوساتو میبرم،الان میگم ممد قلی بیاد ببره
اینم نمیدونست چی میگه میخندید

دخترمو میبردم یه سمت دیگه که کلا به اونجاها نکشه

من جایی که احساس کنم بچه ام داره آسیب میبینه وارد میشم در غیراینصورت اجازه میدم بچه ها خودشون روش تعامل با هم رو‌پیدا کنن

سوال های مرتبط

مامان شکلات 🍼🧑‍🍼🍫 مامان شکلات 🍼🧑‍🍼🍫 ۲ سالگی
چه خبرا خوبین ؟
دخترم این موقع خوابیده شبی پدر منو دربیاره
بچه ها ما یه دختر همسایه داریم پنج سالشه
میاد خونه ما با کل وسایل دختر من بازی می‌کنه ولی هیچ کدوم از وسایلش رو دست دختر من نمیده همیشه کارش همینه دفعه پیش اومده بود خونه ما قشنگ یک ساعت بازی کرد موقع رفتنش دخترم خیلی گریه کرد باهاش بره مجبور شدم بفرستم باهاش بره بعد پنج دقیقه خودم دم در بودم دخترمو از خونه انداخت بیرون درم بست
چند روز پیشم بازم یه لحظه دخترم رفت پیشش دیدم جیغش در اومده خیلی گریه کرد بعد که آروم شد گفت منو زده
باز امروز مامانش زنگ دخترم بیادخونتون اومد یه دوساعتی بازی کرد
ولی خودش اصلا اسباب بازی هاشو دست دختر من نمی‌ده به هیج وجه من سر همین موضوع قطع رابطه کردم با مامانش چون مامانش میگه بچه باید هنر نه گفتن بلد باشه
اون موقع که دختر من یک سالش بود یه سه چرخه داشت چند بار دختر من دست زد بهش دخترش جیغ میزد که دست نزن به سه چرخه ام من دخترمو با کالسکه برده بودم تو کوچه دخترش داشت با کالسکه دختر من بازی میکرد دختر منم سوار سه چرخه اش شد تا دید دختر من سوار شده سریع جیغ داد که پیاده شو من هر کاری میکردم دخترم نمیومد پایین مامانشم اصلا نگفت که مامان نی نیه تو هم داری با کالسکه اون بازی خدا شاهده یک کلمه از دهن این زن در نیومدکه بگه بزار یه ذره بازی کنه منم زوری بچمو پیاده کردم آوردمش خونه دیدم دخترش زودتر از ما در حیاط وایستاده که بیاد خونمون 🤦
منم بهش گفتم برو خونتون تو بی ادبی دختر من با تو بازی نمیکنه مامانش تا مدت ها قهر بود که بچمو تو خونه راه نداده
به جاریمم گفته من نمی تونستم به بچم چیزی بگم اعتماد به نفسش میموده پایین
باز دوباره امروز خیلی شیک بچشو فرستاده خونه ما