سلام خیلی دلم گرفته خانما . ب حدی ک خیلی خودمو سرزنش کردم عذاب وجدان دارم. پسرم بعدازظهرها میره تو کوچه ی ساعتی ک ای کاش نمیذاشتم برا اصن مخصوصا این خونه ک اومدیم خیلی بچه تو کوچه داره. امشب متوجه شدم خونه دختر عموم شلوار بچش درآورده خودشم شلوارشو درآورده از سرکنجکاوی لمس میکنن. داغون شدم باهاش صحبت کردم اول می‌ترسید ولی بعدش ی مقداری توضیح داد گف ی پسر دوبار تو کوچمون گف بیا ته کوچه ک خلوت تره شلوارمو درآورده از پشت ی چیزی همش ب باسنش می‌مالیده بهم گفته اگ ب مامانت بگی بدجور میزنمت منم ترسیدم هیچی نگفتم بهت اول خیلی عصبانی شدم میخاستم بزنمش ولی بعد براش توضیح دادم ک جای خصوصیه و فلان.
وای از دختر عموم خیلی خجالت کشیدم آبروم رفت . نمیدونم چیکارکنم. موندم ب باباش بگم باهاش صحبت کنه آروم. موندم برم دم خونه پسره.
پسرمم 6 سالشه. ی مشاوره کودک باید ببرمش. تروخدا یکن راهنماییم کنین.
ربطی نداش اینجا بگم ولی خیلی داغون بودم

۱۰ پاسخ

حتما به شوهرت بگو و در جریانش بزار و خیلی آروم و با مهربانی با پسرتون. رفتار کنید اصلا دعواش نکنید و کتکتش نزنید ، تو کوچه هم دیگه نزارید بره و ترتیب اون بچه هم بدید

حتما خانواده پسره بی تربیتت در جریان بزار
اگر من بودم میفهمیدم چیکار کنم
بیخیال نباشید اصلا

عزیزم شما باید خودمراقبتی رو به پسرتون آموزش بدید
و اینکه براش والد امن باشید تا راحت بتونه بیاد بهتون بگه
حتمن حتمن یه دوره تربیت جنسی با یکی از مشاورین بردارید

اشکال نداره
نذار ازت بترسه
باهاش حرف بزن مفصل
اگر از مشاور هم کمک بگیری عالیه

بنظرم اگه شوهرت اروم و منطقیه بهش بگو و در جریانش بزار به بچتم فقط با ارامش حرف بزن و بگو که جای خصوصی هست و نباید اصلا همچین چیزی پیش بیاد همیشه هم تکرار نکن بزار اون صحنه و لحظه رو فراموش کنه و حتمااااا و بدون تردید با مادر اون پسره حرف بزن که بچشو جمع کنه

ببخشید میپرسم کدوم منطقه مشهدی؟

من اگر بودم میرفتم ترتیب پسررو میدادم ولی با مشاور اول صحبت کن ببین نظر اون چیه

دوره ای شده ک دختر و پسر نداره حالا ک اتفاق افتاده و اینک لمس بوده چیز بدتر نبوده بنظرم فعلا باهاش حرف بزن آگاه کنش چیز خصوصی نباید کسی ببینه حتما برو دم خونه اون پسره ب مادر پدرش بگو بچشونو جمع کنه

عزیزم حتما با مشاوره کودک در میون بزار بنظرم در خونه اون پسره هم بری به خانوادش کنار بگیری بگی خوبه

تو‌کوچه نزار بره دیگ مشاوره هم برو ببین باید چه حوری باهاش رفتار کنی

سوال های مرتبط

مامان لنا مامان لنا ۱ سالگی
سلام خانما الان ۱۴ هفته باردارم با وجود دختر یک نیم سالم.
این بچمم انتی احتمال زد ک دختره .
حالا اینا ب کنار.
بخاطر اینکه با دخترم وقت میگذرونم بارداریم زیاد ب فکرم نمیاد مواظب هستما ولی نمیدونم چطور و کی میگذره این روزا.
بعضا کلی فراموش میکنم باردارم.
ولی الان ک دخترم رو پاهام خوابیده دوباره ب فکر فرو رفتم گاهی دلم ب دخترم میسوزه ک دخترم با اینکه کوچکه حالا یه کوچولو تر از اینم میاد.
یا قراره دخترم از ته تغاری بودن در بیاد.
یا مثلا در حق دخترم ظلم کردم خیلی ناراااحت میشم الان ک اینارو مینویسم گریم گرفته زار زار گریه میکنم.
سختی خودمو نمیبینم ها ک بدنیا بیاد سخت میشه درسته سخت میشه ولی در حد بیشتر از توانم ب دوتاسم رسیدگی میکنم دوتاسم بچه های منن.
ولی دخترم ک بمیرم براش رو پاهام خوابیده دلم براش میسوزه.
آخه چی حالیش میشه ک ۵ ماه بعدم یه نینی دیگه بیاد.
موقعی ک بارداریم یادم میفته خیلی عذاب میکشم خیلییی.
اشتباه از خودم بود باید خوب جلوگیری میکردم.
بعدشم ک باردار شدم گناه دونستم ک سقطش کنم.
الانم که این فکر ذکرا امونمو بریدن.
ولی کاش از روزی ک نینی بدنیا بیاد خیلی نسبت بهم مهربون و راضی باشن تا منم عذاب وجدانم کمتر بشه