منم اینطوریم دقیقا🤕🤕
واقعا حق داری خواهر
منم دقیقا اینجوریم
من بچه م نارس و ۳۴هفته بدنیا اومد...حتی خواهرو مادرم یکساعت نیومدن پیشم کمکم کنن تو بچه داری...ولی هر روز زنگ میزنن میگن راه نرفت؟چرا نمیشینه؟چرا گریه میکنع...چرا اسهاله....
بقیه هم همینجور کلا بهم میریزم...گله میکنم ..ناراحت میشم
کل تایم زندگیم شده بچه م
ولی نگران نباش حس میکنم همه اینا تا وقتیه که بچه یکم مستقلتر بشه و بتونه مشکلاتشو بگه ... حس میکنم اونموقع یه نفسی میکشیم
مردم هزاران حرف میزنن چرا بچت لاغره چرا چاقه چرا سفیده چرا چرا چرا مرض دارن انگار خودشون مادر نبودن یا همه چی بلد بودن از اول ولشون کن
عزیزم واسه بچه اول تقریبا همه اینجوری میشن چون سردرگمی که چیکار باید بکنی در این زمان و همینطور خستهای بچه داری و خونه داری خیلی سخته از خواهر و مادرت نوبتی کمک بگیر بچه رو بذار پیششون حتی ده دقیقا برو واسه خودت قدم بزن یا بخواب به خودت برس.
نفس عمیق بکش و قرآن گوش کن یا اگه علاقه داری روضه بذار گریه کن تا آروم بشی آهنگ غمگین نذار افسردهتر میشی من خودم اینا رو امتحان کردم خوبه اثر داشته
عزیزم متاسفانه اکثر خانم هابعداز بارداری اینجوری میشن
کلینیک نیک داد توی شیراز هستش ولی آنلاین هم میتونین مشاوره بگیرین ودرد و دل کنین من که هرمزگانم هرموقعه اعصاب ندارم فوری وقت تلفنی میگیرم حرف میزنم آرومم میکنه
حتما ازگوگل شماره شو بگیر زنگ بزن
دقیقا حالات منو داری
یه چیزی از درون داره میخورتم و نمیدونم باید چیکار کنم
اصلا تحمل کوچیکترین صدایی ندارم
تحمل شلوغی ندارم
تحمل جایی رفتن ندارم
مامان خوشگل اول از همه خودت برای خودت مهم باید باشی کوچولو تو یک مادر سر زنده شاد نیاز داره تو با این نو رفتارها خودت داری داغون میکنی و از طرف اطرافیانت از خودت دور میکنی این که میخوای خودت در تربیت بچها نقش داشت باشی حق با توهه با یک لحن خوب بهشون بگو وای هیچ چیز گینه یا دلخوری جلوه نده نزار یک بار به خودت اومدی دور برت کسی نباشه منم دخترم به دنیا اومد بود جوز خودم به هیچ کس عتماد نداشتم حتا همسرم میگفتم بلد نیست بچه داری بعدکه رفتم تا ده بچه خونه مامانم فقط به اون عتماد داشتم بعدن دو ماه بدنم کم آورد پناه بردم به خواهرم اون اومد پیشم موند کم کم بچه شبها به همسرم سپردم کم کم گذاشتم دوستام به بچه نزدیک بشن فامیل و الان خیلی خوشحالم چون داشتم یک آدم افسرده میشدم ولی نذاشتم من از پاه بندازه
به این فکر کن که تنها نیستی
ماها همه کم و بیش همینیم
تغیرات هورمونی خیلی بده
بچه هاتون گناه دارند
داد زدن خیلی کار بدیه
مشکلات زیاد شده خیلی
ولی بچه ها تخصیری نداااارند
😳😳😳😳😳😳😳
عزیزم منم دقیقا اینجوری بودم الان بیشتر برا خودمو بچم وقت میزارم
یعنی هرروز بعدازظهر میریم پارک
میبرمش کارگاه مادر کودک
اصلا خونه نمیمونم
هم برای روحیه خودم خوبه هم بچم
منم عین توم خواهر میخاستم تاپیک بزارم که دیدم شمام عین منی😔
من تو عروسیم ک مشکلی پیش اومد و عروسیم کلا برام جهنم بود الان همش اون دوره رو مرور میکنم یادم میاد اعصابم خورد میشه کلا با شوهرم دعوا میکنم داد میزنم هروقت ک اون اتفاقه یادم میاد بجوری بهم میریزم و اذیت میشم نمیتونم خودمو کنترل کنم سر بچم داد میزنم😔😔خیلیییی حالم بده خیلیییی
منم اینجوریم دقیقا🥹🥹
تو اینجور مواقع باید بری مشاوره اما خب میتونی کارایی که حالت رو خوب میکنه انجام بدی تو این شرایط چه کارایی حالت رو خوب میکنه؟ و اینکه وقتایی از حرف کسی ناراحت میشی بهشون بگو اما با لحن ملایم تو خودت نریز
برگردسرکار منم همینطور بودم ازوقتی برگشتم کار بهتر شدم درسته کارم خیلی زیاد شده کمتر پیشه بچه امم اما همونی که هستم باحال خوبم
منم عین خودتم تازه شوهرم بیکار شده😭😭
مشکل از تو نیس از اطرافیانه که درک نمیکنن.منم بدم میاد کسی تو بچه داریم دخالت کنه
چرا همه چیو سخت میگیری واسه خودت
برو با لذت بچتو بزرگ کن
اینطوری داغون میشی و بعد ها حسرت این لحظه رو میکشی
دقیقا انگار خود منو توصیف کردی
چون زیادی ب بچه حساسیم اینجوری شدیم
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.