۷ پاسخ

عزیزم هنوز نمی تونن صحبت کنن چون منظورشونو نمی فهمیم عصبانی میشن
بهترین کاری که من می کنم اینه که با آرامش می گم چی شده و توی چشماش نگاه می کنم و کارایی که فکر می کنم منظورش بوده بهش نشون میدم
یا کلا برش میدارم میریم یک مار دیگه انجام میدیم که حواسش پرت بشه
ولی نمی‌دونم از لحاظ روانشناسی چی بهتره

عادیه دختر منم همینه با این تفاوت ک همه چیو پرت میکنه دست خودمم نیس خیلی خودمو کنترل میکنم ولی نمیتونم

دختر منم همینه طبیعیه گلم

خداروشکر واقعا فک کردم مشکل از من مشکل از عصبی شدن منه خیلی سعی میکنم ک آروم باشم اما بیشتر موقع واقعا نمیشه حتی خودم بدتر از بچم میشه

عه دختر منم دقیقا همینطوره،یکماهه به شدت عصبی و بی اشتها شده،همش خودشو میزنه یا دست منو گاز میگیره،درصورتی که من تا حالا دعوا ی شدید نکردم

بنظرم طبیعیه مخالفت ورزی میکنه

آخ ک پسر منم همینه بخدا همش فکر میکردم چون من داد زدم اینجوری شده یهو صبرم تموم میشه😭😭

سوال های مرتبط

مامان شاهان مامان شاهان ۱ سالگی
من ۴سال ازدواج کردم دوسال اول اصلا ب خانواده شوهرم رو نمی‌دادم الآنم همین طوره اما با وجود بدنیا آمدن پسرم مجبور شدم یه سری رفتارامو کناربزارم ن اینکه باهاشون راحت باشم چون توی یه حیاط زندگی میکنیم در خونه ک باز میشه پسرم سریع می‌ره خونشون یا داخل حیاط پسرم نوزاد بود پدرشوهرگاوم همش میگفت قد شاهان کوتاه میشه غیر مستقیم میگفت بعد ک بزرگترشد دوباره گفت چند بار شوهرم بهش حرف زدم منم بهش گفتم اما گاو تا امروز سرپله مادرشوهرم نشسته بودم پسرم ۲۲ماهش دوچرخه داره اما هنوز پاش نمیرس ک رکاب بگیره من ب پسرم گفتم الان پات نمیرس ک بزنی یکم بزرگترشدی یاد میگیری دیدم پدرشوهرم میگه قدش کوتاه دیگه بتو رفته گفتم باید افتخار کن ک بمن بره شبیه من باش حداقل هرچیزی و باعقلم میسنجم بعد حرف میزنم قدمم خیلی کوتاه نیست ۱۵۹
خیلی از حرف زدنش بدم آمد همسرمم بود چیزی نگفت باید بشم همون آدم اولی ک تازه عروس بودم الان طوری شده هرچی دلشون می‌خوان میگن نفهم گاو قبلا یه سلامم ب زور بهشون میکردم خیلی براشون احترام قاعل بودم اما واقعا آدم بد باش خییلی عزیزتر تا اینکه نیمتو برای کسی بزاریو احترام بزاری