۱۵ پاسخ

اوا هم اذیت میکرد و عادت داشت باسینه بخوابه..20 ماهگي تو عرض سه شب ترک کرد منم فکر میکردم سخت باشه اما ی شب سختی داشت..

کم کم نمیشه عزیزم
الان که شیر روزشو کم کردی باید یه دفعه قطعش کنی
دختر من ۲۴ ساعت سینه دهنش بود
سه شب اول اذیت کرد بعدش اوکی شد

دختر منم خیلی وابسته بود مثل پستونک تا صبح مک میزد.یعنی اگه نصف شب میرفتم دستشویی این از گریه هلاک میشد.یهویی از شیر گرفتم شب های اول خیلی سخت بود گریه میکرد بهونه می‌گرفت هیچ جوره ساکت نمیشد مجبور میشدم ساعت ها بغلش کنم و راه برم.1۰روز تا ۲هفته اول یکمی سخت بود بعد دیگه کلا اوک شد

پسر منم خیلی وابسته بود اصلا انتظار نداشتم انقد از شیر گرفتنش راحت باشه البته خیلیم راحت نبودا ولی انتظارم از سختیش خیلی بیشتر بود
چون پسرم خیلی وابسته بود و هیچ جوره بدون شیر نمی‌خوابید

ببین پسر منم همین بود
وقتی شروع کردم به تدریجی گرفتن خودش روز پونزدهم شیر شبو قطع کرد و دیگه تو شب بیدار نمیشع واسه شیر
الان بعد یه ماه فقط ده بیست دقیقه قبل خواب میخوره
پسر من اینجوری بود فکرمیکنم حوصلع کنی خودش کم کم قطع میکنه
چون اینجور بچها که وابستن سخت گرفته میشن از شیر فقط باید حوصله کرد

ببین هرچی دیرتر بگیری وابسته تر میشه داناتر میشه و گرفتنش ساختتره
من تدریجی داشتم میگرفتم مرحله آخرش بودم ک رفتیم مسافرت خراب شد
دیگه یدفعه گرفتم
دو سه شب اول واقعا اذیت شد و اذیت کرد
ولی بعد اون اوکی شد
بیدار می‌شد ن آب میخواست ن شیر پاستوریزه
بغل نمیومد
البته راحت میخوابیدا ولی تو خواب بیدار می‌شد

من اینحوزی بود بچه رفتم خونه بابام تا ساعت دوازده یک شب میرف پارک شهربازی خسته شع تا راحت تر کناز اومذ بعد با شیشع خابید

من یدفه قط کردم کم کم اصلا موفق نشدم یه شب بشدت گریه کرد ولی دید خبری نیس کلا بیخیال شد

باید یه دفه تصمیم بگیری و یباره بگیری این طوری که کردی فایده نداره..شب اول دوساعتم شده تابش بذی اخر میخابه شب دوم و سوم ام اذیت میکنه دیگه از شب چهارم اوکی میشه

من یدفعه ای گرفتم کم کم نمیشه مال منم همین بود

یا اون گریه میکنه موفق میشه یا من حرص میخورم جیغ میزنم میگم شیر نیست بخواب دیگه پشتش میکنم به خودم میزنم تو کمرش پیش پیش میکنم بخوابه

خب منم شیر غیر از خوابش رو تدریجی توی یکماه کم کردم شیر خوابش هم یهویی قطع کردم‌.صبر زرد زدم شب اول به زور تو خواب خورد شب بعدش نخورد شب سوم خودم گذاشتم تو خواب بخوره سینم خالی شه و دیگ ندادم اصلا.شبای اول سخته ولی عادت میکنه

عزیزم من تخصصی رو این زمینه ندارم چون پسرم شیر خشکی بود یه دفعه کنار گذاشت .ولی بنظرم برای هرکاری یه سختی هست که باید تحمل کنی اگه میخوای از شیر بگیریش یه دفعه بگیر و یه هفته ایی تحمل کن .قبل از خواب پارک ببرش یا باهاش اونقد بازی کن که شب تا صبح از خستگی خوابش ببره .شبا بیرون ببرش که تو ماشین خوابش ببره خلاصه باید صبر داشته باشی و تحمل کنی که این مرحله رو طی کنی

عزیزم من تجربه تدریجی ندارم
دخترم 18ماهگی زبونش بخیه خورد نتونست شیر بخوره ینی تا حدی وابسته ب سینه بود ک موقعی ک نمیتونست مک بزنه سینمو بو میکشید می‌خوابید هنوزم یادشه متاسفانه هر از گاهی دلش میخواد بخوره
قبل از این اتفاق بیس چهار ساعت تو دهنش بود کلا در حال شیر دادن بودم

من یه دفعه پاشد کلی گریه و جیغ و ...خیلی زیاد دیگه بهش ندادم فهمید البته بعضی موقع ها پامیشه بهونه میگیره باز میخوابه شیر روزم کلا قطع کردم

سوال های مرتبط

مامان 🍒حلما🍒 مامان 🍒حلما🍒 ۲ سالگی
سلام سلام🤗

من اومدم با تجربه ی از شیر گرفتن حلما🤭
اول گفتم خیلی گذشته و نگم ولی باز گفتم شاید به درد کسی بخوره☺️

پروسه ی از شیر گرفتن حلما خیلی طولانی بود چون خودم طولش دادم وگرنه حلما واقعا خیلی خوب همکاری کرد
من از بهمن شروع کردم وعده های حلما رو قطع کردم
اولین کاری که کردم نگاه کردم ببینم حلما چند وعده در روز شیر میخوره
دختره من ۵ وعده در روز شیر میخورد من برای شروع اول یکی از وعده های صبحشو قطع کردم
《داخل پرانتز بگم من شیر شب حلما رو از ۶ ماهگی قطع کردم》
بعد ۳ روزیکی از وعده های عصر و قطع کردم یه هفته وقت دادم تا عادت کنه دوباره ۱ وعده ی دیگه به همون روش قطع کردم حلما برای شیر تو تایمی که وعده هاشو قطع میکردم بهونه نمیگرفت پس چیزه خاصی نمیدادم فقط باهاش بازی میکردم و بیرون میرفتیم.
من قبل خواب ظهر و شب به حلما شیر میدادم یعنی عادت داشت با سینه بخوابه،من از اسفند پروسه قطع شیر و عقب انداختم دیدم دخترم همکاری میکنه پس گفتم گناه داره انقد زود بگیرم و گفتم اون دو وعده بمونه،دیگه دنبالش نبودم تا اردیبهشت
اول وعده قبل خواب ظهر و قطع کردم برای خوابوندنش توی تاب ریلکسیش میزاشتمش که بخوابه اینجا هم اذیت نشدم نه من نه حلما یه هفته تایم دادم که به این حالت عادت کنه نمیگم اصلا یادش نمیومد چون موقع خواب شیر میخورد میومد شیر میخواست و منم میخوابوندمش تو تابش چیزی نمیگفت تنها امیدش به شب قبله خوابش بود😂،واسه شبم تو همون تاب میخوابوندمش میخوابیدا ولی چند شبی دنبال شیر بود که باهاش صحبت کردم و قانع شد که شیری دیگه درکار نیست و تمام نه خودم اذیت شدم که شیر تو سینم جمع شه و درد بکشم نه حلما اذیت شد
سوالیم هست در خدمتم💛