هر دفعه میرم خونه ماددشوهرم بچم مریض میشه هی بهشون میگم اگه کسی مریضه بهم بگین نیام  بچم یکسالشه بدنش ضعیفه سریع مریض میشه کلا بد مریضه باز میرم اونجا میفهمم یکی مریضه بهم نگفتن 

مادرسوهرم بچمو برد خونه اشناشون طرف درد شکم داشت مث اینکه ویروس داشته بچم ازش گرفت ۴ روزه بچم اسهال شدید هیچی نمیخوره بدنش کم اب شده تب میکنه دیشب به خواهرشوهرم پیام داد جال دخترپو بپرسه  گفتم چرا مامان بردتش اینجودی بشه گفتم حس میکنم سلامتی  بچم براشون مهم نیست گفتم اینقد عصابم بهم ریخته این همه میگم بچن  ضعیفه بهم بگین  کسی مریضه باز همه یادشون میره گفتگ بچم داره از بین میره هیچی نمیخوره خمینجور باشه باید ببرمش بستریش کنم دیشب جواب نداد امروز چواب داد مامان گفت اون ویروی نداست شکم درد داره همیشه دکتر میرفت تحت نظره .. گفتم من یک هفته بچمو هیچ جا نبردم هیچکسم مریض نبود جز اون ... گفتم من الان اصلا حوصله بحث کردن درمورد این قضیه رو ندارم بچم داره از بین میره ما دنبال چی هستیم   اونام دیگ جواب ندادن مادرشوهرم حتی زنگ نزد حال جانا رو بپرسه مث اینکه رفت تو حالت قهر. .. شوهرم گفت کار خوبی کردی
بنطر شما بد حرف زدم ؟؟
#بارداری# زایمان

۶ پاسخ

نه منم حساسم هرجا هم برم قبلش میپرسم و بچه ها رو بدون خودم جای نمیفرستم حتی همسرم تنهای نمیذارم بچه هارو ببره جای باید خودمم باشم

اگه مطمئنی ک طرف مریض نبوده و همش شکم درد داره، شاید بچت خودش مریض شده، بچه من ۸ صبح یهو شروع کرده سرفه کردن و ابریزش بینی،ن جایی بردم ،ن کسی اومده ک بگم از کسی گرفته .

خوب کردی عوضی رو

من اصلا بچمو نمی‌دم کسی جایی ببره اینجوری ناراحت بشن مهمه یا مریضی اون طفلی که داره کلی اذیت میشه...

نه باید بدتر ازینا بهش میگفتی
نمیدونم مادرشوهرا از جون عروسا چی میخوان

ن عزیزم حق داشتی بعضیا واقعا نفهمن هرچی بگی کمه

سوال های مرتبط