۱۱ پاسخ

عزیزم اینکه از بچتون دفاع کنید خیلی خوبه ولی میشد محترمانه تر میگفتی یا با شوخی میگفتی مامان من دوست دارم اونقدر به بچم محبت کنم که کمبود محبت نداشته باشه اون بغل منو دوست داره بهش آرامش میده درسته سخته ولی نمی خوام ازش دریغ کنم من مادرشم بهش محبت نکنم کی محبت کنه

نه اصلا به هیچ وجه حرفت بد نبوده تو بهترین کارو کردی ک نمیخوای اسیب ک ب روان خودت وارد شده ب بچت وارد نشه اینم دیگ ی سلاح شده برا مامانا ک اخ جیگرمو سوزوندی فلان مادر منم دقیقا همش استرس چیزی ریختن رو فرش و اینا داره هعی ب من میگ مراقب باش کثیف نکنه فلان

نه حرفت بد نبوده گلم
ولی من اگه مامانم بچمم دعوا کنه چیزی نمی گم چون میدونم واقعا دوسش داره و خیلی برای بچم زحمت میکشه.

نه اصلا چیزی نمیگم دوم این که دیر به دیر سر بزن مثلا دو سه هفته گذشت نیم ساعت برو دیگخ بیا نه این که چهار پنج ساعت بمونی خودت هم درک کن دیگه سنشون که میره بالت زیاد حوصله سر صدا اینا ندارن من خونه مامانم میرم نهایت بشینم تا ۹چون دخترم وسایل دست میزنه یا کلا داخل اشپز خونه مامانم میکه ولش کن بازی کنه اینا خودمون دیگه باید مواظب بچه ها باشین چیزی نشکنن اینا

این اخمای گه گاهی از یه فردی که نزدیک بچه نیست روانش رو خراب نمیکنه پدر و مادر تاثیر مستقیم دارن روی روان بچه . شما خودت اخمای مامانت یادت میاد ولی آیا یادت میاد کسی دیگه هم اخمی بهت کرده باشه؟
من میرفتم خونه بابام بچه های آبجیم به عنوان بازی خیلی پسرمو اذیت میکردن از سر بدی نه ها منم حساس بودم هی داد میزدم نکنین پسرم بدتر عصبی میشد گریه میکرد چند وقته بیخیال شدم تا اذیتش میکنن به من نگاه میکنه ببینه داد میزنم یا نه من میخندم میگم بازیه اونم میخنده و میره پی بازیش
میخوام بگم آرامش مادر بیشترین تاثیر رو میذاره حتی اگه کسای دیگه گاهی اخم کنن به بچه

شما حق داری که نگران تربیت بچه‌ت باشی عزیز
ولی اونم مامانته یه عمر زحمت کشیده برات شاید انتظار نداشته این حرفو از تو بشنوه گلم

😑من برعکس تو بچمو گاهی اوقات دعواش میکنم ولی خب میلادم توقع نداره ازم مامانمم دعوا میکنه میگه نکن پسرمو🥴🤣انگار اون عزیزتره

بچه رو باید آدم خودش مواظب باشه چیزی خراب نکنه که دیگران اخم نکنن بهش
اگر پدر و مادر به موقع تذکر بدن و جلوی بچه رو بگیرن کسی اجازه اخم کردن نداره هر کی میخواد باشه باید بهش تذکر بدی
مامانتم ببخشید ولی عوض اینکه کمک حالت باشه طعنه میزنه پس همون سرد برخورد کنی بهتره

اره من میگم اخم نکن. میگم مامان اینجوری که اخم کردی منم ترسیدم چه برسه بچه. اینجوری اخم بهش میکنی بعد میگی چرا واسه اومدن بغل من ذوق نمیکنه.

نباید بهش میگفتی

منم با شما موافقم‌‌‌...قرار نیس هر رفتاری با من شده و چون من کوتاه اومدم..پس برای بچم هم همون رفتار شه و کوتاه بیام.‌

سوال های مرتبط

مامان fateme7777 مامان fateme7777 ۱ سالگی
هر دفعه میرم خونه ماددشوهرم بچم مریض میشه هی بهشون میگم اگه کسی مریضه بهم بگین نیام  بچم یکسالشه بدنش ضعیفه سریع مریض میشه کلا بد مریضه باز میرم اونجا میفهمم یکی مریضه بهم نگفتن 

مادرسوهرم بچمو برد خونه اشناشون طرف درد شکم داشت مث اینکه ویروس داشته بچم ازش گرفت ۴ روزه بچم اسهال شدید هیچی نمیخوره بدنش کم اب شده تب میکنه دیشب به خواهرشوهرم پیام داد جال دخترپو بپرسه  گفتم چرا مامان بردتش اینجودی بشه گفتم حس میکنم سلامتی  بچم براشون مهم نیست گفتم اینقد عصابم بهم ریخته این همه میگم بچن  ضعیفه بهم بگین  کسی مریضه باز همه یادشون میره گفتگ بچم داره از بین میره هیچی نمیخوره خمینجور باشه باید ببرمش بستریش کنم دیشب جواب نداد امروز چواب داد مامان گفت اون ویروی نداست شکم درد داره همیشه دکتر میرفت تحت نظره .. گفتم من یک هفته بچمو هیچ جا نبردم هیچکسم مریض نبود جز اون ... گفتم من الان اصلا حوصله بحث کردن درمورد این قضیه رو ندارم بچم داره از بین میره ما دنبال چی هستیم   اونام دیگ جواب ندادن مادرشوهرم حتی زنگ نزد حال جانا رو بپرسه مث اینکه رفت تو حالت قهر. .. شوهرم گفت کار خوبی کردی
بنطر شما بد حرف زدم ؟؟
#بارداری# زایمان
مامان مهراب مامان مهراب ۱ سالگی
سلام به همگی
یکی از دوستان گفت تجربه خودم رو بگم
اول اینکه من از اولی که مهراب دنیا اومد باهاش انواع بازی هارو میکردم بغلش میکردم و مهراب دوست نداشت من ازش دور بشم ولی خب با کمک بازی دالی موشه و اینکه چند لحظه یا حتی یک دقیقه تنهاش میزاشتم سریع میومدم که بدونه من تنهاش نمیزارم بارها باهاش حرف زدم گفتم مامامانی تنهات نمیزاره همیشه کنارتم برا همین بعد ۴ماهگی من دیگه راحت‌تر یه سری کارامو میکردم دستشویی رفتن هم اولاش میومد پشت در گریه میکرد ولی بعد با دستشویی یک دقیقه ای بهش فهموندم من وقتی برم زود میام و همیشه بهش گفتم دوستت دارم من عاشقتم و اینکه با کمک مطالب گهواره خیلی بازی هارو یادگرفتم و بازی کردم با مهراب اگر کار خونه ام دیر هم شده گفتم عیب نداره اول بازی اگر خونم کثیف بوده بازم گفتم اول آموزش بازی که اینجوری راحت‌تر یاد میگیره همش آویزون من باشه .الان من کارامو میکنم به مهرابم یاد میدم خیلی از بازی هارو تمام وسایل کابینت رو میریزم بیرون تق و توق میکنم خودم انواع صداها و کارهای بچگانه میکنم اونم میخنده .شاید نیم ساعت یک ساعت این کارهارو میکنم بعد میدم دست خودش و خودش شروع میکنه بازی کردن و میزاره منم به کارهام برسم اگر هم تو دندون دراواردن و نق زدنش مثل الان باشه یکم آرامش میخواد و صبوری شبا تا صبح بیدارم ولی دعواش نمیکنم نمیگم من حق دارم کسی کمکم نیست از دید مهراب نگاه میکنم الان حال مهراب چطوره بجای گوشی دست گرفتن الان وقت اینه با مهراب وقت بگذرونم حتی شده عصبانی بشم ولی خب نفس عمیق میکشم آهنگ میزارم بعد شروع میکنم ببینم چیکار بکنم که آروم بشه .چون من باید خونه رو مدیریت کنم
مامان پسرم مامان پسرم ۱ سالگی
مامان عـمــاد کوچولو مامان عـمــاد کوچولو ۱۷ ماهگی
پارت اول.
خیلی تاپیکهای تکراری میبینم در‌این مورد که بچم خیلی اذیت میکنه اصلا حرف گوش نمیده،لج بازه،هرچی دعواش میکنم میگم نکن،نرو،ندو،گوش نمیده،حتی کتکشم میزنم ولی بدتر اون کارو تکرار میکنه،دوستای قشنگم،عزیزای دلم،خواهرای گلم،خداوند بچه رو به دنیا اورده که بریزه،خراب کنه،بشکنه،اصلا خدا بهش گفته که تو تا ۷ سالگی فقط بازی کن،بخور،بخواب،خراب کن،بهم بریز،داد بزن،لجبازی کن،حرف گوش نده،بچه تا ۷ سالگی همینه شما خودتونو بکشیدم با این روش بچه تغییر نمیکنه،کاملا درکتون میکنم خسته میشید،بی خوابی،کلافگی،خستگی،از صبح تا شب سروکله زدن با بچه ها با بابای بچه ها با خانواده یا مشکلات دیگه،ولی اینم بدونید که اون بچه به خواسته ی خودش بدنیا نیومده،شما اونو بدنیا اوردید،شما خواستید که اون بچه ب وجود بیادو پا بزاره تو این دنیا پس وظیفتونه،وظیفه ی مادریتونه که براش حوصله بخرج بدید براش وقت بزارید،درست تربیتش کنید،تا وقتی بزرگ شد همه بگن دستت دردنکنه چه بچه ای تربیت کردی،نه اینکه بگن این چ بچه ای که تو داری؟هرگلی بزنید سر خودتون زدید،خدا به این بچه دستور داده که وقتی غذا میخوره خودشو اطرافشو کثیف کنه،دعواش نکنید،سرش داد نزنید،این بچه غیر شماها هیچ کسو امن نمیدونن،وقتی میخواید دعواش کنید یه لحظه فقط یه لحظه یه چشمای مظلومش نگاه کنید،چطور دلتون میاد این بچه ی کوچیک رو بزنید یا سرش داد بزنید یا باهاش تند رفتار کنید؟
حالا راهکارش چیه؟
بچه ها از سن ۲ تا ۵ سالگی بشدت لجباز و یکدنده هستن که فکر میکنن با گریه و جیغ کشیدن میتونن حرفشونو پیش ببرن.