۶ پاسخ

همینارو بهش بگو همینجوری که برامون تایپ کردی با بهش بگو یا تایپ کن براش بفرست متوجه‌اش کن تو هم نیاز داری برای خودت باشی یا حداقل درک بشی حتی به اندازه یه تشکر یا بغل ساده بهش بگو نزار تو دلت بمونه

عزیزم اول باهاش صحبت کن یا با تایپ یا رودر رو صحبت کردن بهترین راه حل برای بهبود مشکلات زندگیه

دقیقا عین همسر من اصلا تشکر کردن محبت کردن بلد نیست هر جا هم بخوام برم میگه واجب نیست بری بچت مهمه من نمیدونم بقیه بچه ندارن همه کارشونم انجام میدن

اینا طبیعیه لازمه گاهی با بچه تنها بمونه تا حس کنه چقدر زحمت زیادی میکشی

خب اشتباه میکنی جواب تلفن دوستات رو نمیدی، باید بفهمن که تو هم به استراحت نیاز داری، اگر دائما دنبال محبت اونها باشم بیشتر ازت دریغ میکنن،. به خودت اهمیت بده، به شادی خودت، به دوستات، توی برنامه هفتگیت قرار با دوستات بگذار،. بذار بفهمن که تو هم نیاز به اینها داری

همشون همینند.ناراحت نباش اهمیت نده

سوال های مرتبط

مامان عـمــاد کوچولو مامان عـمــاد کوچولو ۱ سالگی
پارت اول.
خیلی تاپیکهای تکراری میبینم در‌این مورد که بچم خیلی اذیت میکنه اصلا حرف گوش نمیده،لج بازه،هرچی دعواش میکنم میگم نکن،نرو،ندو،گوش نمیده،حتی کتکشم میزنم ولی بدتر اون کارو تکرار میکنه،دوستای قشنگم،عزیزای دلم،خواهرای گلم،خداوند بچه رو به دنیا اورده که بریزه،خراب کنه،بشکنه،اصلا خدا بهش گفته که تو تا ۷ سالگی فقط بازی کن،بخور،بخواب،خراب کن،بهم بریز،داد بزن،لجبازی کن،حرف گوش نده،بچه تا ۷ سالگی همینه شما خودتونو بکشیدم با این روش بچه تغییر نمیکنه،کاملا درکتون میکنم خسته میشید،بی خوابی،کلافگی،خستگی،از صبح تا شب سروکله زدن با بچه ها با بابای بچه ها با خانواده یا مشکلات دیگه،ولی اینم بدونید که اون بچه به خواسته ی خودش بدنیا نیومده،شما اونو بدنیا اوردید،شما خواستید که اون بچه ب وجود بیادو پا بزاره تو این دنیا پس وظیفتونه،وظیفه ی مادریتونه که براش حوصله بخرج بدید براش وقت بزارید،درست تربیتش کنید،تا وقتی بزرگ شد همه بگن دستت دردنکنه چه بچه ای تربیت کردی،نه اینکه بگن این چ بچه ای که تو داری؟هرگلی بزنید سر خودتون زدید،خدا به این بچه دستور داده که وقتی غذا میخوره خودشو اطرافشو کثیف کنه،دعواش نکنید،سرش داد نزنید،این بچه غیر شماها هیچ کسو امن نمیدونن،وقتی میخواید دعواش کنید یه لحظه فقط یه لحظه یه چشمای مظلومش نگاه کنید،چطور دلتون میاد این بچه ی کوچیک رو بزنید یا سرش داد بزنید یا باهاش تند رفتار کنید؟
حالا راهکارش چیه؟
بچه ها از سن ۲ تا ۵ سالگی بشدت لجباز و یکدنده هستن که فکر میکنن با گریه و جیغ کشیدن میتونن حرفشونو پیش ببرن.
مامان نرگسی🐥علی‌‌آقا مامان نرگسی🐥علی‌‌آقا ۱۷ ماهگی
این روزای آخری واقعا خسته شدم، خیلییی🤕
آدمی نیستم که هی غُر بزنم قبول دارم بارداری سخته، هیچوقت هم اهل غر زدن نبودم، اما واقعا این روزا دلم میخواد همش غُر بزنم🤧
دلم نمیخواد آشپزی کنم، دلم‌ نمیخواد ظرف بشورم، دلم نمیخواد هی ساک وسایلمو چک کنم، دلم نمیخواد هی لگد زدناشو‌ چک کنم که کم و زیاد نشده باشه، دلم نمیخواد شبا به زور پهلو به پهلو بشم، دلم‌ نمیخواد هی خونه رو تمیز و مرتب کنم به خیال اینکه امروز فردا قراره برم‌ بیمارستان و باز چند روز بگذره و نه خبری از درد باشه نه هیچی، دلم میخواد فقط دراز بکشم، خوابمم‌ نمیادا، فقط میخوام دراز بکشم🥺
از یک طرف دیگه هم مطمئنم که مثل زایمانم سر نرگس قطعا دردام تو خونه‌ شروع نمیشه با اینکه دهانه رحمم بازه🫤 حالا البته الان‌ نمیدونم باز شده یا نه ولی با این کمر دردی‌ که دارم مطمئنم باز شدم ولی نمیرم معاینه حتی😐
ماماهمراهم میگه بمون هنوز وقت داری معاینه‌ات نمیکنم، منم لج کردم با خودم گفتم باشه پس من تا ۸/۲۸ نمیام بیمارستان🙂 چرا؟! چون مثل بچه‌ها شدم! میگم نرگس تاریخ تولدش رند بود ۴/۴ اینم بزار رند بشه😶‍🌫️
خلاصه که هم خسته ام از بارداری، هم خسته ام از این‌ بلاتکلیفی، هم خسته ام از اوضاعم، هم خسته ام از این اخلاق مسخره‌ام که نمیرم یه چک بشم(چون اگر برم زایشگاه احتمال زیاد مثل سر نرگس بگه بخواب برای زایمان و منم‌ گفتم دیگه فقط ۸/۲۸)
هوووف دلم میخواست غُر بزنم براتون🥺❤️
مامان هانا✨ مامان هانا✨ ۱۷ ماهگی
مامان محمدهادی مامان محمدهادی ۱۶ ماهگی
یه درد و دل
خانوما شما رابطتون با مامانتون چطوره؟
من شهر غیر از مامانم اینا زندگی میکنم. خب وقتی میاد یه مدت خودمون میمونه. هرررربارررر میاد کلی با هم دعوا داریم، چون مامانم توی همه چیز خیلی نظرات عجیب غریب داره. خصوصا بچه‌داری. حتی وقتایی که شهر خودشونه و تلفنی حرف می‌زنیمم باز میگه
هربار میاد خونه ما کارایی میکنه که کل تربیت منو داغون می‌کنه. مثلا از اول گیر داد تو باید بچه رو زیر سینه‌ت بخوابونی. اگه اینجوری نکنی مامان نیستی. همه مامانا اینجوری می‌کنن. الان پسرم جوری شده که حتی وسط مسجد روی زمین دراز می‌کشه میگه بیا شیرم بده. بیچاره شدم از دستش.
هی دنبال بچه می‌دوعه تا بهش غذا بده. به زحمت این عادتو از سر پسرم انداختم که یه جا بشینه بهش غذا بده.
یا مثلا یهو میگه چرا نمیبرینش بهداشت قد و وزنشو بگیرین؟ این بچه ویتامین نداره بهش بدین؟ غذا دارین توی خونه بهش بدین؟
الان از صبح هی وسیله‌هایی دست بچه داده که ما کلا توی خونه بهش نمی‌دیم. ما هم مجبور می‌شدیم از بچه بگیریم. پسر من از صبح همش داره گریه می‌کنه. دیگه عصبی شده و لج کرده
دارم دیوونه میشم از دست مامانم. شوهرمم خسته شده.