۱۰ پاسخ

من اوایل بیشتر میلم ب ترشی بودولی ازشیرینی هم بدم نمیومد..کسل وخواب الود نشدم تهوع خیلی کم درحد۶-۵بار بالااوردن..چهرم هنوز هیچ تغییری نکرده حتی اطرافیان میگن پوستم روشن ترم شده

سلام من حالت تهوع صبح ها دارم ماه پنچ بارداری هست خوب نشدم تهوع صبح دارم
جنسیت بچم دختر هر چی میخورم سیر نمی شم

من دختر دارم
اصلا ویار ندارم از هیچی بدم نمیاد هم شور هم ترش هم شیرین میخورم فقط یکم زیادی گرمم میشه خیارو گوجه و ماست زیاد میخورم گوشتم که دیگه هر روزم بخورم بازم کمه جونم برات بگه تنبل شدم ولی نه چندان خوابم نمیبره ولی خسته میشم و احساس میکنم زود سنگین شدم از
ولی ویار میار ندارم طوری که تا سه ماه نمیدونستم حاملم
یبوستتم از جنسیت نیست از حالت تعوع و کم ابی بدنته

لواشک بخور تا یبوست نگیری

من بچم دختره حالت تهوعم زیاده خصوصا صبحا که صفرا برمیگردونم
بعضی روزا شارژم بعضی روزا واقعا دلم میخواد فقط بخوابم
منم هم هفته شما بودم یبوست خیلی شدید داشتم ولی یه بار حوس زیتون پرورده کردم کلی زیتون خوردم حس میکنم از اون روز کلا بهتر شدم

من اولاش میلم ب ترشی زیاد بود الان کمتر شده..شیرینی از چشم افتاده..تهوع هم دوسه هفته شدید بود بقیش قابل تحمل شد..اسید معده ام خیلی زیاده یماهه..کلا بارداری دختر آدم بدحال تر میشه

من سر دخترم خیلی همش حالت تهوع داشتم صبح شب ظهر بعدش کم می‌خوابیدم ترشی دوست داشتم شیرینی خیلی دوست نداشتم بستنی قیفی عاشقش بودم از سیرابی اینا بدم میومد ولی سر این یکی کلا برعکسم

فداتشم سالم باشه مگه جنسیت مهمه

من فقط میخورم هیچ سیر نمیشم
فعلا نمیدونم جنسیت چیه🤭🥴
اینجوری پیش برم میترکم از شدت چاقی

من اول عاشق ترشی بودم بشدت حالت تهوع داشتم از بوغذا بدم میومد بالامیوردم همه میگفتن پسره چون از شیرینی متنفر بودم اما الان کلا برعکس شده ازترشی متنفرم عاشق شیرینی جات شدم ..انتی ودوتادکتر دیگه بهم گفتن دختره

سوال های مرتبط

مامان کلوچه 🧁🍭 مامان کلوچه 🧁🍭 هفته بیستم بارداری
دردودل
صبحا زود گرسنم میشه ولی تهوع دارم جرئت ندارم از جام بلند شم، قبلا بیسکوئیت ترد و نخودچی سریع میخوردم ولی الان دلمو زده و نمیتونم بخورم میخورم بدتر میشم، دیگه عادت کردم میگم اشکال نداره بذار تهوع کار خودش رو بکنه، بعد اندانسترون میخورم که بتونم صبحانه بخورم، هر وعده ای که میخورم با اینکه کم میخورم سنگین میشم و ترش میکنم و حالت تهوع دارم فقط بخاطر اندانسترون بالا نمیارم، بخاطر مشکلات انعقادی انوکساپارین میزنم و دکتر گفته هر یک ساعت یه بار کمی راه برم که انقدر این مدت وزن کم کردم که جون ندارم، دوست دارم همش دراز بکشم و بخوابم، یبوست هم که تازگی اضافه شده به مشکلاتم و در روز کلی باید حواسم باشه انجیر و هلو و... بخورم تشدید نشه، شبا هم که سر ساعت ۴ صبح بیدار میشم تا حوالی ۷ صبح هم خوابم نمی‌بره، شکمم خالی باشه تهوع میاد سراغم، غذا میخوام بخورم بی اشتهام و تهوع نمیذاره، بخاطر شرایطم دکتر گفته فعلا سرکار هم نرم چندهفته، توی خونه کلافه هم میشم چون اصلا عادت نداشتم، توی ۸ هفتگی هم علائم آمبولی ریه داشتم و یه هفته بیمارستان بستری بودم، حس میکنم زندگیم مختل شده و همش میگم میگذره این روزا به سلامتی؟؟؟؟ چرا هیچ دیدی از این مشکلات نداشتم فکر میکردم دوران بارداری خیلی راحت تر باشه خورده توی ذوقم، ولی همه میگن شیرینی لحظاتی که به دنیا بیاد این سختی ها رو از بین می‌بره، ولی دروغ چرا میگم نکنه بعدشم کولیک و دل درد بچه هم اضافه بشه و .....، تنها کاری که میتونم کنم صبره و توکل به خدا