نیازی به سرزنش ندارم چون خودم به اندازه کافی خودم رو سرزنش کردم
امشب خیلی از دست خودم عصبی و ناراحتم، حس بدی دارم
نیکان اگر آخر شب غذا نخوره تا صبح هزاربار برای شیر بیدار میشه اما اگر غذا بخوره یک بار بیشتر بیدار نمیشه
امشب تا ساعت 10 و نیم دکتر بودم و قبلش هرچی به نیکان غذا دادم نخورد برای همین تا اومدن خونه و شروع کردم به غذا دادنش شد 11 و تا 12 و ربع درگیر غذا دادن بودیم، لقمه آخر رو گذاشتم دهنش سریع بالا او. و همیشه بهش میگم تف کن، تف میکنه و دیگه بالا نمیاره اما امشب بهش گفتم تف کن به خودش فشار اورد و هرچی خورده بود رو بالا آورد و منم به شدت عصبی شدم، طفلی با دستای کوچولوش فرش رو نشون میداد که کثیف شده و رفت دستمال آورد تمیز کنیم اما من به شدت عصبی بودم و سریع بلندش کردم و باهاش کلی غر زدم و لباساش رو عوض کردم و برقا رو خاموش کردم و همه‌ی اینکارا روی دو تند و با تنش زیاد بود!
اولین بار بود که اینجوری از کوره در رفتم و باهاش برخورد بدی داشتم و الان به شدت حالم بده، دلیل از کوره در رفتنم بخاطر این بود که تمام تلاشم برای غذا دادنش هدر رفت اما ته ته ذهنم از مامای مطب دکتر عصبی تر بودم بخاطر رفتار بدی که باهام داشت ، الهی بمیرم که امشب دیواری کوتاه تر از بچم پیدا نکردم 😭😭😭

۲۱ پاسخ

خدا لعنت کنه همیشه یسریا میرن رو مخمون

پسر منم امشب الکی الکی سر داد زدن الکی هرچی خورده بود آورد بالا واقعا منم خیلی عصبی شدم انگار مغزم یهو خسته شد به زور خوابید

قربونت برم
بچتو بغل کن بهش بگو ک چقد دوسش داری
فردا چند برابر روزای دیگ بهش محبت کن
پیش میاد خودتو سرزنش نکن

وای منم این روزا خیلی کم طاقت شدم.رفتاراسی میکنم که خودم از خودم انتظار ندارم.اون روز ۳ بار محکم زدم رو دست پسرم و اون طفلی فقط نگاه به دستش میکرد و نمیفهمید من دارم چه کار میکنم

بالاخره توام حق داری خسته میشی بعضی وقتا آدم دیگه کم میاره
درعوضش فردا براش جبران کن
منم بعضی وقتا از کوره درمیرم ولی اینا چیزی نمیفهمن که

هرررادم بدیا و خوبیایی خودشو داره

گلم توام یک انسانی ـ
بالاخره پیش میاد
منم پیش اومده برام خیلیااااا دیگ
بالاخره ادمیزاد یکنواخت ک نمیشه
بچه هم الان درکی از این چیزا نداره. فردا باهاش بازی کن مهم اینه ک خودت میدونی چقدددد خوبی براش

الهی بگردم می‌دونم چی میگی برای منم پیش اومده سعی کن بهش فک نکنی فردا باهاش کلی بازی کن پارک ببرش براش خوراکی مجاز که دوست داره رو بخر تو هم حق داری خسته بودی برای همه ی مامانا پیش میاد وگرنه کیه که بیشتر از مادر دلسوز و نگران بچش باشه

سلام خوبی منم از لاض روحی خرابم خیلی یدونه پسر نه ساله دارم خیلی شیطونه جدیدن رفتارش عوض شده باید باهاش کنار بیام دخترم بعضی وقت ها اصلا از بغلم پیایین نمیاد چند روز پیش اعصابم خورد بود با دوتاشون دعوام شد ولی بعدش پشیمون شدم شب بردمشون پارک کلی بازی کردن خیلی قلب مهربونی دارن ولی من روی صندلی نشستم دست خودم نبود اشک ریختم که چرا بعضی از آدم ها با حرف هاشون آتیشمون میزنن اعصبانی میشم سر اینا خالی کردم واقعا خستم از دست این آدم ها 😔😔😔خیلی حالم بد این روزها😔

خودتون سرزنش نکنید
کسی گفته ی مادر هیچ وقت نباید خسته بشه ؟!
این ی رفتار غیرطبیعی نیست و خیلی وقتا برا خیلی از ما مامانا پییش میاد

منم این چندروز یهوعصبی میشم دادمیزنم اصلا دست خودم نیس ولی برا بچم خیلی ناراحت میشم ک دعواش میکنم اونم خیلی رومخ رفته همش بهونه میگیره خستم کرده ولی الهی بمیرم براش ک مامانش منم😭واقعا دست خودم نیس بعضی وقتا...

خب با اجازت من گریم گرفت برا بچه😭😭😭

والا ماهم آدمیم کم میاریم
میدونم وظیفمونه خودمون رو کنترل کنیم اما به هر حال هر آدمی بعضی وقتا از کوره در میره دیگه
مخصوصا بچه های الان که هزار ماشالا یه عصاب و انرژی قوی ای میخان
اشکال نداره برو بغلش کن و فردا حسابی باهاش بازی کن

همه ی ما یجاهایی اشتباه میکنیم ولی به این معنی نیستش که مادر،همسر،دختر و در کل آدم بدی هستیم،فردا بیشتر بوسش کن و خودتو سرزنش نکن. هممون یوقتایی کم میاریم و طبیعیه.تو هم خیلی مامان خوبی هستی که با اون خستگی و اعصاب خورد،اولویتت پسرته که گرسنه نخوابه

میفهمم منم خیلی روزا و شبا اینجوریم دست خودمون نیست دیگه

عزیز دلم گاهی پیش میاد از من به تو نصیحت انقد برا غذا نخوردن نیکان جان غصه نخور بچه پر خور نیست علیسانم همینجوری بود اگه بدونی چقدر من غصه خوردم

حق داری والا این بچه ها بعضی وقتا ادمو روانی میکنن منم پسرم قبلا خیلی بالا میاورد وقتی تو گلوش میموند قشنگ درکت میکنم چی مبگط

عزیزم چرا خودتو سرزنش میکنی .. تو هم آدم هستی به هرحال حق داری ی وقتایی ناراحت با خسته و عصبی بشی ..

عزیزم میدونم چی میگی درکت میکنم
برای منم یوقتایی پیش اومده برو بچتون تا صبح نازش کنو بخاطر وجودش خداروشکر کن

من دو سه بار پیش اومده که یکم تند شدم
ولی در حد چند ثانیه
اما سریع بغلش میکنم و ازش معذرت خواهی میکنم کلی بوسش میکنم
تا نخنده و بغلم نکنه نمیزارم بخوابه
احساس میکنم قلب کوچولوش تحمل اینکه با ناراحتی بخوابه رو نداره
برو الان کلی بوسش کن
در گوشش بگو که چقدر دوسش داری و ازش عذرخواهی کن
شاید فکر کنیم متوجه نمیشن
اما میشن
شما هم خودتو اذیت نکن قربونت برم
متاسفانهداین مسائل برای همه ی مامانا پیش میاد و دلیلشم فقط خستگیه
باید سعی کنیم یکم رو خودمون و صبرمون کار کنیم

پیش کدوم دکتر رفتی ؟؟

سوال های مرتبط

مامان ملورین مامان ملورین ۱۵ ماهگی
سلام اومدم درد و دل کنم
حالم خیلی بده از ی طرف درد دیسک کمرم و دیسک گردنم
از طرفی فشار عصبی هایی تحمل می‌کنم که قابل بازجویی نیستم
از طرفی شیطنت های دخترم
از طرفی شوهرم می‌خواد همیشه خونمون تمیز باشه وقتی تمیز نیست غر میزنه
از طرفی همش نگاه زن های خوش هیکل میکنه و من به شدت چاق شدم و شکم آوردم و رژیم گرفتن برام غول شده
از طرفی رفتار های عجیب دخترم کارم میگیره با غریبه ها سریع دوست میشه و همراهتون میره
قبلا همه چیز رو زود یاد میگرفت اما الان یک دقیقه هم نمیشینه یک جا
قبلا داروهاش رو به راحتی میخورد اما الان با جیغ و داد و واویلا
قبلا غذا میخورد کیف میکردم اما الان دهنشو میبنده که قاشق تو دهنش نکنم
خیلی خسته ام خیلی
دلم می‌خواد به مدت یک هفته بمیرم یا برم مرخصی برا خودم باشم من واقعا دیگه نمیکشم دست تنهایی
قبلا به دخترم یچیزی میگفتم گوش میداد اما الان فقط لجبازی میکنه و منم سرش داد میرنم دیگه طاقتم طاق شده
از طرفی دست تنهام نه مادری نه همراهی نه شوهری
مامان مهراب مامان مهراب ۱۵ ماهگی
سلام
من از اول چندین بار گفتم با میوه و سبزیجات برای مهراب شروع کردم و اصلا و ابدا شکر نمک نبات تا ۱۱ماهگی مهراب استفاده نکردم حتی تو غذاهاش نریختم بیسکوییت ندادم فقط تو مسافرت تو ۱۱ ماهگی بهش بیسکوییت کوچیک دادم .و به قول مامانم کلا من دنبال چیزای ارگانیکم و مهرابم ارگانیکه😂همه چیز هم خودم درست کردم براش یعنی بلد نبود زدم تو اینترنت یا از بقیه پرسیدم درست کردم حتی یه موقع از خواب خودم زدم برای غذا و میان وعده برای مهراب
و اصلا زورش نکردم برای خوردن هرچقدر خورد دادم نخورد گذاشتم کنار خودم نشستم غذا یا هرچیزی رو خوردم مهراب اولش نگام میکنه بعد کم کم وقتی میبینه من دنبالش نمیام میاد پیشم میشینه و بهش میدم و میخوره حتی شاید ۳تا قاشق بخوره همون رو میدم بعدشم الان سن بازیگوشیشونه و اگر تو خونه خودمون باشیم یکم بازی میکنه و یکم غذا میخوره ولی مهمونی جایی برم همش دنبال بازیه و اگر بقیه هم بخورن مهرابم یکم میخوره در کل برای هیچ چیز هیچوقت زورش نمیکنم الانم که تو فاز مستقل خوردنه همه جور کثیف کاری میکنه در کل اگه بچه یه غذا رو نمیخوره حتما داره به مادر یا پدر نگاه میکنه چون الان تمام نگاهش به این دو نفره .حتی اگه چیزی دوست ندارید اه اه و پیف پیف نکنید بچه تمام کاراتون رو ضبط میکنه .و انقدر بچه ها رو مقایسه نکنید من نه وزن مهراب نه غذا خوردن نه حرکاتش نه حرف زدنش نه دندون دراواردن کلا هیچ کدوم رو .حرف زدن هم مهراب مامان بابا دده اده بع بع نه ننه دادا به به . عمه هم قبلا میگفت الان نمیگه .در کل زیاد باهاش حرف میزنم متوجه حرفام میشه تقلید میکنه و به تخم کفتر و این چیزای قدیمی هم اعتقاد ندارم .اعتقادم اینه باید فقط با بچه حرف بزنی برادر خودم ۳ سالگی به حرف افتاد