مامانا اومدم یکی از تجربه های خودمو مامانم بهتون بگم ک خداروشکر روی پسرم خیلی خوب جواب داد(مامانم برای ما هم این روش رو رفته بود ب من گفت)
برای پوشک گرفتن از یک سالگی اولین قدم رو بردارید ب این صورت ک بچه ها وقتی از خواب بیدار میشن جیش دارن پس تا بیدار شدن یکم حرف بزنید باهاشون لبخند ک زدن پوشک رو باز کنید ببرید سرویس بهداشتی ی ده دقیقه بچه رو بشونید یا با کمک خودتون یا روی فرنگی کودک...
این روش فقط بچه رو با محیط سرویس و جیش اشنا میکنه پس توقع حذف پوشک توی این سن نداشته باشید
حالا نکته ک باید دقت کنید اول اینکه توقع نداشته باشید تا بچه رو نشوندید جیش کنه
دوما بچه اونجا کنجکاوی میکنه پس محیط رو از قبل تمیز و پاکسازی کنید
سوم ده تا بیست دقیقه زمان میبره
چهارم لطفا اگر کم حوصله و عصبی هستی اصلا این کار رو نکن
خودم سر پسرم تا شش ماه صبح و عصرا از خواب ک بیدار میشد میبردم و بعد پوشک میکردم وقتی شد یک سال و شش ماه پسرم از پوشک بدش میومد و مشتاق بود خودش بره سرویس منم حوصله کردم و همراهش بودم
اینجوری بود ک قبل از دوسالگی پسرم قشنگ دستشویی میرفت
و مامانش رو اذیت نکرد 🙂

۷ پاسخ

سلام عزیزم
پسر من زودتر من بیدار میشه و سریع تا من خوابم جیش می‌کنه🤣

من پسرم ۲ سال و نیم هست
اصلن حرفم رو گوش نمیده
واقعا عاجز هستم تو این مورد

آفرین به تو و مامانت و پسرت 🥰
من حوصله دارم ولی وقت ندارم
ولی ممنون از راهنماییت. سعی می‌کنم هر از گاهی هم شده امتحان کنم 🙏

🤣🤣یاد چندروز پیشم افتادم
ادرار دخترمو باید میگرفتم
زجر دنیارو کشیدم
تا پامیشد وبازی میکردیم و بردم توحموم یه ذررره تو اون جای نمونه ادرار میکرد
میومدیم بیرون رو تخت سرررریع قد یه چاهی دستشویی میکرد
روز اخر اوردم روتخت گفتم دیگه گول نمیخورم منتظرم اینجا دستشویی کنه
نکررررد وایساد تا من بلند شم😹😹😹
یعنی سه روز اینجوری بود مرررردم اخرم کم بود بردم

ماکه دیگه گرفتیم سخت بودولی نه اونجوری که بایدباشه

فکر خوبیه
ولی حالا من دخترم یکسال وده یازدماهگی از پوشک گرفتم خودش میخاست وآمادگی داشت
اصلا از اینکارا که ببرم دستشویی ونکه دارم و نیم ساعت ب نیم ساعت انجام ندادم
🥴

منم میبرم😁 آب سرد بازمبکنم یکم‌میریزم زیر شکمش سریع جیشش میاد🤣

سوال های مرتبط

مامان دنیز🥰 مامان دنیز🥰 ۱۵ ماهگی
امروز پسر برادرشوهرم اومد اینجا هرروز میاد با دنیز بازی میکنه ناهار همینجاس
دوباره میره عصر میاد تا شب ساعتای ۸و ۹

امروز ناهار خورد رفت بازی کنه
ماهم داشتیم ناهار میخوردیم داشت بازی میکرد اومد بادکنک رو بگیره یهو سرش خورد به لبه مبل این بچه هیچیییی نگف یکمی بغض کرد هیچیییی نگفت منم خودمو زدم اونراه ک مثلا چیزی نشده ولی طاقت نیاوردم رفتم سمتش سرشو نگا کردم پیشونی بچه کبود شده بود بغلش کردم گفتم الان گریه میکنه نکرد
این بچه چقدر سفته خدایاااا قلبم هزارتا تیکه شده
انقد ک از ظهری فکرشم این بچه درداشو بره ب کی بگه ادم با باباش ک راحت نیس مامان میخاد ک مامان اینم رفته
از وقتی دنیز تقریبا تونسته راه بره با کمک وسایل و اینا کلا چسبیده ب من دسشویی هم ک میرم کلی جیغ و گریه تا برگردم حتی اگ باباش باشه
ب قولی میگن اضطراب جدایی داره
از زمانی ک اینجوری شده دلم برا پسربرادرشوهرم هزارتیکه میشه ک مامان نداره
دوستای قدیمی تر میدونن ک همون موقع ک مامانش هم بود کلا میومد اینجا وقتیم رفت دو سه بار مریض شد بچه من تا صبح پیشش بودم تبشو چک میکردم ب زور داروش میدادم
امروز یه جوری شدم میگم گناه این بچه چیه خدایا باورتون نمیشه یه بچه باهوش سرزبون دار (جدا از فحشای ک میده😐) ببین از این بچه هایی ک هممون الان تلاش میکنیم داشته باشیم از ۷ ماهگی خودش با قاشق غذا میخورد خودش شبا میخابید یکی دوبار مامانش شیرش میداد
از این بچه هایی ک سر سه روز از پوشک گرفته شد فقط ب خاطر اینکه جیششو نگه میداشت از اون بچه های خوش خوراک
بمیرم برا این بچه یه روزایی خیلی عصبیم میکنه ها ولی چی بگم بچس نمیدونم چیکار کنم براش هیچ کاری از دستم برنمیاد 💔💔💔💔
مامان آریا مامان آریا ۱۴ ماهگی