۱۶ پاسخ

عزیزم کوچیکه رو بذار کالسکه باهم یه پارک نزدیک برین خیلی برای روحیتون خوبه،من هرروز میبرمشون

بچه های اول همیشه مظلومن

دقیقامثل منی،حس ناکافی بودن،عذاب وجدان،کمبودوقت،درک نشدن،خستگی چه میدونم خواهرکلافه کلافه ام تازه ازماه بعدسرکارهم بایدبرم

همیشه در حق بچهای اول ظلم میشه مخصوصا که فاصله سنی کمی داشته باشن

الهی بگردم میدونم خیلی سخته برات ولی سعی کن بیشتر براش وقت بزاری نزار این فاصله بیشترشه چون بزرگتر شه جوره دیگه تلافی میکنه اگه میتونی دخترتو به مادری پدری کسی بسپار چندساعت تایم‌تو خالی کن‌برای پسرت

امروز به شوهرم میگفتم مامان دوتا بچه بودن خیلی سخته
چند روزه عصرا میریم بیرون تا پسرم دوچرخه بازی کنه کارای خونه میمونه
بیرون نریم فکر میکنه بهش اهمیت نمیدیم
هر روزم که یک مشکلی دارن هر کدومشون

پسر من 11سالشه و دلش میخواد من مثل قبل باهاش وقت بگذرونم و منی ک کلی کار و خستگی دارم میدونم کم کاری میکنم اما توانم در همین حد

دقیقا منم‌همینجور شدم بخصوص الان که باید پیش دبستانی بره و دوست نداره بره میگه میخوام بمونم‌پیشت فهمیدم چقدر کم کاری کردم براش 😒
تنها کاری که از دستم براومد این بود که پسر کوچیکه رو بزارم پیش مامانم هر روز ببرمش مهد و بعضی مواقع ببرمش پارک تا هم وابستگیش به من کمتر بشه و هم مستقل بشه البته ناگفته نمونه از مشاور کودک هم کمک دارم میگیرم واقعا بچه های اول مظلومن

الهییییی بگردمممم😔😔😔😔

تایمایی که دخترت خوابه توجهتو بده به پسرت میدونم خسته میشی ولی خب اون هم بچست و نیازمند محبت مادر

دقیقا منم تو همین وضعیتم😑پسرمن خیلی گریه میکنه صبح تا نصفه شب تو بغلمه هیچ وقتی ندارم ب پسر بزرگم برسم خیلی عذاب وجدان میگیرم

عزیزم خب تو مادر دونفر که میشی مسئولیتت بیشتر میشه اینجوری نیست که نخوای وقت بذاری واقعا انرژی ادم کم میشه ولی خب یکم که بزرگتر بشه دوباره باهم میرید خرید و تفریح غصه نخور این روزا هم میگذره

عزیزکم
امیر علی چندسالشه؟
باهم توخونه بازی کنین
تو این شرایط بچه های شیر به شیر یا تفاوت سنی خیلی کم بیشترین عذاب رو مادر میکشه
به پدرشون بگید برا گل پسرتون وقت بذاره

اخه الهی الانم میتونین برین

خب الانم برید سه تایی برید این دیگه مشکلیه که بخاطرش غصه بخورید شباهم دخترتو با اسباب بازی سرگرم کن پسرتو بخوابون

من سکوت کنم بهتره 🫢🫢

سوال های مرتبط

مامان همتا مامان همتا ۶ ماهگی
یه درد و دل میخواستم بکنم من از اول بچگی دلم میخواست دختر داشته باشم براش گلسر بخرم لباس بدوزم .بعد که بزرگ شدم ازدواج کرده از بقیه شنیدم هرکی پسر میاره خیلی زنه. پسر بیاری خیلی شاهکار کردی .وقتی باردار شدم چون خانواده شهرم نوه پسر نداشتن دلم میخواست پسر باشه و به حساب خودم فکر میکردم خیلی شاهکار کردم پس باشه بچم .همه علائم بارداری برا بارداری پسر بود .رفتم سونو گفت دختره خیلی ناراحت شدم .تا دنیا اومد الان یه سرما خورده میشه میمیرم از نگرانی دلم میره براش حاظرم براش بمیرم .میشینم اینقدر براش گریه میکنم از بس بچه ارومیه .نه کولیک داشت .نه رفلاکس داشت نه اذیتم کرد .آروم و ساکته میزارمش یا بر میدارمش آرومه بچم .هیچ جایی اذیتم نکرده .
اما تا از کسی میشنوم فلانی بچه داره پسره دلم نمیدونم چرا یخ جوری میشه .
دلم میخواد بمیرم که ایم حس میاد سراغم دارم دیوونه میشم از بس گریه کردم که خدا من و ببخشه ناشکری کردم .اینقدر گریه کردم که در آینده خدا کنه دخترم من و ببخشه .کاش تو ایران ما دختر و پسر بودن فرقی نداشت 😭🥲🥲🥲