خانوما من از وقتی فهمیدم باردارم ی ده روز بیشتره بعد کلا خونه مادر شوهرم بودم ، چون ی هفته ک کلا حالم خیلی بد بود میومدن خونه آمپول و سرم میزدن بهم بعد الان حالم بهتره اوکیم ولی هنوز وعده های غذاییمو اونجام چون آشپزی واقعا برام سخته اذیتم می‌کنه زود خسته میشم نمیتونم وایستم .
از ی طرفم میگم بسته بابا بزا دیگ خودم آشپزی کنم زشته ☹️باهاشون همسایه ام هرچی ام دلم بخواد برام درس میکنن چ کنم حالا 🤧

مطمئن باش به وقتش میکوبن تو صورتت و هزار منت میذارن سرت و انتظار جبران دارن.
حالا ببین کی گفتم

بمون همونجا بابا زشته بده چیه.تهش ۳ ماه اوله ک از بو و پختوپز بدت میاد.درضمن نوه مال اونا هم هست فقط مال مادرزن نیس.در کل مدتی ک عروسشونی مگر چندبار قراره باردار شی و بهت رسیدگی کنن ک زشت باشه

نزار هیچی از حدش بگذره

از الان بخوای تنبل بازی دراری دیگ هیچی

خب خیلی خوبه ک چی میشه مگه
دمشونم گرم

هفت هفته که سخت نیست هیچی
ولی ویارات شروع شد بذار کمک کنن
ولی زیادی بری میگن لوسه

عزیزم بعضی وقتا ک حالت اوکیه دوتا ماسک بزن غذاهای ساده بپز بعضی وقتا ک چاره ای نداری ب اونا بگو

عزیزم اگه کمک حالتن و بدون حرف و سخنی هواتو دارن
خیلی هم خوب و عالیه،تو هم فرصت زیاد داری برای جبران محبتشون☺

ببین برو خونت غذاهای راحت درست کن ولی هرجا دیدی حتی یکمم درد داری دیگ ادامه نده

عزیزم از این فرصت استفاده کن من الان ارزو میکشم یکی برام غذا درست کنه
عب نداره برو خونشون احترامشون هم نگه دار واقعا آفرین بهشون که هواتو دارن

برو خونت اشپزی کن هر از گاهی ک حالت تعوه داشتی برو خونشون

سلام عزیزم راستی سونو قلب رفتی ؟

خداروشکر

شکر خدا کن که خوبن حمایت میکنن

تا جایی که میتونی خودت انجام بده کارهات رو