۱۲ پاسخ

تاثیرات تک فرزندی هست هممون همینیم عزیزم فقط صبوری کن و به خواسته های نامعقولش سعی کن تن ندی

ی مدت خودتو بزن ب بیخیالی
فکرکنم چون همه چی فراهمه اینجوری میکنه
بیشتر پارک ببرش
اما هر دستورشم اجرا نکن

آره عزیزم ببخشیدا ولی بنظر منم لوس شده
همه نیازاشو براورده نکنید
و براش قانون بزارید یا مثلا بگید چون حرف بد زدی امروز نمیبرمت پارک یا فلان کارو نمیکنم برات
حتما چند بار عواقب کار اشتباهشو بببنه درست میشه بمرور

بگو ببینم چند ساعت در روز بیرونه؟

عزیزم بچه تا هفت سالگی باید پادشاهی کنه از هفت سالگی تا چهارده سالگی باید خوب و بد رو بهش آموزش داد چون سن حساسیه،وقتی بهانه میگیره هم قدش شو تو چشماش مستقیم نگاه کن و دلیل کارشو آروم ازش بپرس رابطه مستقیم چشم خیلی تاثیر داره ،اخه بعضیا عادت دارن بچه که چیزی میخواد از داخل آشپزخونه تا اتاق داد میزن هم خودشون کلافه میشن هم بچه (البته من خودمم بعضی وقتا این کارو میکنم که خیلی اشتباهه)

کتاب ازشنیدن به بچه هاگفتن وبخون خیلیییی خوبه وکمکت می کنه

خودت حالت خوبه؟

باید توی این سن یاد بگیره خودش بازی کنه
من در طول روز نهایتش نیم ساعت باهاش بازی کنم باقیش خودش مشغوله

از وقتی پسرم دنیا اومده خیلی کم میتونم ببرمش بیرون اون روز میگفت مامان چرا من همه ش خونه م
خیلی ناراحت شدم گفتم باید درک کنی الان بخاطر داداشت ما نمیتونم مثل قبل هر روز دوتایی بیرون بریم کسی نیست مراقب داداشت باشه امسال تحمل کن از سال دیگه برات جبران میکنم🙁🙁

دختر منم همینه کلا اعصبانی با منو باباش دعوا داره هر روزم پارک و کلاس میره ولی بهتر نمیشه بدتر شده تازگیا همش توف میکنه نمیدونم چه مرگشه

اکثرن ب این درد مبتلا هستیم تنها نیستی
دختر من از هیچی احساس رضایت نداره صبح تا غروب با خودم تفریح و گردش داره شب هم با باباش حتما پارکی جایی میره هرچی میخواد میخره هرچی بخواد میخوره ولی خداشاهده بیرون باهاش حرف نمیزنیم که جلو مردم یهو یچی نگه اب بشیم بریم تو زمین 😐
هرچی هم میگم دختر باید اروم حرف بزنه درست صحبت کنه اصلا هیچی ب هیچی میگه خودم میدونم

خواهر ماهم همینیم

ای خواهر

سوال های مرتبط

مامان حسین کیان مامان حسین کیان ۵ سالگی
سلام مامانای مهربون عصرتون بخیر خوبین حسین جانم ۶ سالشه دیروز که باپدرش رفته بود بیرون یه جا سوییچی خریده بود بعد امروز رفت توی بالکن دید بچه ها توی کوچه ان بازی میکنن گفت منم برم گفتم برو رفت گفت جا سویچیمم میبرم به دوستام نشون بدم گفتم ببر بعد که رفت منم از بالا داشتم نگاش میکردم دیدم جا سویجی دست پسر همسایه مون هست حالا نمیدونم خود پسرم داده یا پسره گرفتم بعد دیدم چند بار هی پسرم رفت نزدیکش که ازش بگیره پسر نداد هی برگشت عقب دوباره پسر اون وسیله ارزش نداره دوست دارم پسرم یاد بگیره بلد باشه وقتی وسیله ای رو که مال خودش به کسی داد دوباره بتونه بگیره و اینکه توی دوست یابی خیلی ضعیفه من سعی میکنم روزی دوساعت باهاش بازی کنم همسرم که اصلا باهاش بازی نمیکنه منم انتطاری ازش ندارم چون ۵صبح میره تا ۵ غروب فقط بلد بگه بیا بشین کارتون ببین یا گوشیشو بده دستش منم باهاش بازی می‌کنم واقعا سخته چون پسر کوچیکم هم سن اضطراب جداییشه همش گریه میکنه منم همش بغل میکنم که با پسر بزرگم بازی کنم و حسین اصلا با خودش بازی نمیکنه و خیل عصبیه زود قهر میکنه میگم حالا بازی ما تموم شد خودت بازی کن گریه میکنه و بشدت بد غذاست و انگار بترسه خجالت بکشه خیلی آروم حرف میزنه کسی نمیشنوه و بردمش باشگاه توی زمستون هوا سرد دو ماه بردم راهم هم دور بود پسر کوچیکم رو بغل میکردم می‌بردم اصلا تلاش نمی‌کرد هیچی یاد نگرفت