۸ پاسخ

من خدا خدا میکردم مامانم و مادرشوهرم برن که خودم تنهایی نگه دارم بچمو🥲
چون از هر سر یه صدا میاد آدم چیزی که خودشم میدونه رو فراموش میکنه
الان خودم حموم میبرمش
خودم میشورمش
خودم لباساش و عوض میکنم 😂
تازه بچم هم کولیک داره هم رفلاکس
با این حال خودم از پسش برمیام


از دوتایی بودنتون لذت ببر قشنگم❤️🧿

حالا من از خدامه هیشکی نیاد سمتم

اصلا نترس
من بچه اولم تنها بودم ۲۵ روز با مامانم اینا بودم ادم رفته رفته قلقشو به دست میاره انگار با بچه خودتم بزرگ میشی خیلی بزررگ

نه نترس خدا توانایی شو داده بهت منم همینطوری فکر میکردم می ترسیدم ولی خود به خود دیدم نه میتونم از پسش برمیام

من از اول که از بیمارستان اومدم تنها بودم خونم، حالا سزارین، خدا بزرگه نترس،

بازحداروشکر من خونه مادرشوهرم نزدیکه خونمونه خدای نکرده به مشکل بخورم زنگ میزنم خودش میرسونه
من از الان دارم به اون ده روزی که پیشمن فکر میکنم که از غذا درست کردن و کار کردن راحتم 😂😂😂

نترس منم همینطور بودم، ۱۰ روز مامانم بود، چند روزم رفتم خونه مادرشوهرم اما تقریبا از ۲۰ روزگی تصمیم گرفتم تنها باشم، و خونه موندم و اتفاقا آرامشم خیلی بیشتر بود.
خدا کمک میکنه نترس. من فقط بدون همسرم حمومش نمیکنم وگرنه بقیه کارا قابل انجامه‌ گلم

هیییییی هیچی نگو خاهر منم از همین میترسیدم که امروز سرم‌اومد😫😭

سوال های مرتبط

مامان محمد رضا مامان محمد رضا ۲ ماهگی