۳۰ پاسخ

به نظرم بدترین اتفاق این بوده که یه سری پرسنل خدانشناس دورت بودن...

من طبیعی بودم، راضی ام اونم چون ماماهمراهم بی نظیر بود، بی نظیر که میگم یعنی حتی از مامانمم بهتر بود برام تو اون لحظات، با اینکه رفته بودم بیمارستان هاشمی نژاد به خاطر شرایط ماماهمراهم‌‌‌....

خداروشکر که الان گل پسرت صحیح و سلام کنارته اما واقعا تجربه کردن بعضی چیزا از مرگ هم بدتره❤️‍🩹

راستی اون قضیه بارداریت، واقعی بود؟😬

اخخخ عزیزمممم
ببین من نمیخوام برای کسی نسخه بپیچم
ولییی این حرف رو میزنم چون تا ماه اخر میخواستم طبیعی زایمان کنم
کلی ورزش انلاین خریده بودم و وزن بچه‌م هم بالا نبود:)
بعد خدا خیرش بده پرستار یادم نمیره یه بار که برای معاینه رفتم بهم نگاه کرد گفت میخوای طبیعی زایمان کنی ؟ گفتم اره
گفت کسایی که قدشون بلنده لگن خوبی دارن و زایمانشون راحته
ولی من قدم بلند نیست
از اون به بعد هرررکی اطرافم بود پرس و جو کردم و فهمیدم اشتباه ترین کار ممکن برای یه ادم قد کوتاه زایمان طبعیخ حتییی اگه وزن بچه بالا هم نباشه...
یکی دو تا تجربه اطرافم نبود ...
سه تا از خاله هام دو روز درد کشیده بودن و اخر هم با وکیوم بچه رو کشیده بودن بیرون . در حالی که از چند تا قد بلند توی فامیل پرسیدم و بیی نهایت از زایمان طبیعی راضی بودن .
نمیگم سزارین عالی بود! نه اصلا
حتی برای منی که رفتم توی بیمارستان خصوصی با بهترین دکتر ...
ولی از انتخابم پشیمون نیستم🙂

حق با شماست موافقم
زایمان چه سزارین و چه طبیعی هر کدوم مزایا و معایب خودشو داره

من دوتاشو تجربه کردم

خداروشکر میکنم که سزارین و انتخاب کردم و به شدت راضیم....
من طبیعی و انتخاب نکردم چون در خودم نمی‌دیدم،چون آستانه دردم به شدت پایینه....
سزارین درداش با مسکن و شیاف و....قابل کنترل ولی طبیعی تایم درد کشیدنش مشخص نیست ...
با خودم گفتم تو هر دوتاش بخیه هست پس چه فرقی دارن تو درد...
این شد که انتخابم شد سزارین...
اونقدی راضیم و برام راحت بود که حس میکنم هیچکس مثل من نبود و نیست....
برای منی که آستانه دردم خیلی پایینه درواقع اصلا ندارم عالی بود...
فقط همون روزی که از بیمارستان اومدیم دخترم پیشم نخوابید دیگه از فرداش شیر دادنش با خودم بودم آروغ گیریش با خودم بود فقط پوشکو بخاطر بند ناف میترسیدم عوض کنم و انصافا هم سخت بود شستن بچه....
از روز هفتم که بند نافش افتاد کل کاراش با خودم بود....
روز سوم پاشدم ناهار درست کردم هی مامانم و مادرشوهرم میگفتن بشین میگفتم نه خسته شدم میخوام یکاری انجام بدم.....
واقعا نمیتونم توصیف کنم که چقد برام راحت بود،بااین حال هیچوقت برای کسی نسخه نمی پیچم که برین سزارین....
اما مامانایی که زایمان طبیعی داشتن مخصوصا اونایی که براشون راحت تر بود اصرار دارن طبیعی خیلی خوبه...
واقعا دلیل اینهمه اصرارشونو نمی‌فهمم...
بابا بدن هرکس آستانه دردش پوزیشن بچه آرامش روحی روانی و....هرکس متفاوته....
انشاالله که همه زایمان راحتی داشته باشن...

من همه این اتفاقا رو تجربه کردم و دقیقه یرآخر نفس داشت میرفت بهم اکسیژن زدن و بچم مدفوع کرده بود
بردن منو سزارین و داستانای سزارین و پلاکت خونم افتاد و عفونت گرفتم تب و لرز میکردم ۸ روز دوباره بستری شدم
بچم زردی گرفت
جونممممممم درومد. درد طبیعی و سزارین و کم خونی شدید و عفونت گرفتم و زردی بچم
من تا ۱۰ روز بعد از زایمان بیمارستان زجر کشیدم و فقطططططط گریه میکردم
یعنی جونم درومد😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭

دقیقااااا منم تجربه ای مثل شما دارم ۱۴ ساعت درد کشیدم از ۱۰ صبح فول شدم ۲ بار ضربان قلب بچه افت کرد ولی سزارین نکردن اخرشم ۴ بعداظهر با وکیوم بچه رو کشیدن بیرون ..اصلاا ۱ درصد امید نداشتم زنده بیام بیرون ..اصلا حلالشون نمیکنم که نزاشتن وقتی بچم بدنیا اومد لذت ببرم و همش درد بود و درد 😮‍💨هنوزم ک یادم میوفته گریه میکنم از اون همه درد و خستگی و درموندگی...الان دوباره باردارم رفتم پیش ی دکار دیگه دکترم گفته اصلا به صلاحت نیس زایمان طبیعی با اون وضع قبلیم

آخخخخخ ریحان عزیزم چقدر با خودندن تجربه زایمانت بهم ریختم و حتی اشک ریختم😢
الهی که یک شبه هممممه ی اون خاطره های بد از ذهنت بیرون بره عزیزم. الهی که خدا آقا کمیل عزیز رو برات حفظ کنه و هی نگاش کنی و یادت بره همه ی این دردا.
و واقعا خدا نگذره از اون کادر درمانی که جگر گوشه ی مردم میرن زیر دستشون و اینجوری با قصاوت قلب عذابشون میدن

خداروشکر که سزارین شدم
الهی چیا کشیدی😭😭

هعی چقد من و نرگس پیله کردیم بهت ک برو پیش حقی اصلا نمیزاره اذیت شی نرفتی و گارد گرفتی و دوستانی ک زیر تاپیکت کامنت گذاشتن کلی بد و بیراه ب من گفتن
اگ یادت باشه گفتم حقی ب من گفته بود اگ ببینم روند زایمانت خوب پیش نمیره میبرمت عمل
بعد خودت گفتی نه چه دکتر بدیه شاید یکی بخاد زووور بزنه طبیعی بیاره
دیگه دیره برااین حرفا و من قصد سرزنش ندارم رفیق ولی خاستم بگم ک گاهی خ‌به از تجربه ی بقیه استفاده کرد تا صدمه ندید
مراقب خدت باش دوست من
و اگ بازم بچه خواستی حتما اینبار حقی رو امتحان کن
منکه خودم اگ ی روزی بچه ذیگ بخام بازم میرم پیشش

نشستم با دو تا بچه کل تاپیکات و خوندم😅اول از همه احسنت به نوشتنت دختر به نظرم به نویسندگان فکر کن که قلم قشنگی داری. دوم این که باعث شدی باز خدارو شکر کنم که سزارین شدم فاصله بیمارستان رسیدن من تا شنیدن صدای بچه اولم یه ربع شد و در آخر میتونی اسم بیمارستانتوبگی چون مشهدم میخوام ببینم کدوم بیمارستان آنقدر بد بوده

واییی تاپیکتو دیدم یاد خودم افتادم منم تجربه افتضاحی داشتم
بند ناف دور گردن بچم پیچیده شده بود و ضربان قلبش پایین بود دکترم گفت برو سونو ۱۲ نصفه شب منی که دوست نداشتم برم سونو پیش مرد مجبور شدم اونوقت شب برم اونم چی دکتر سونویی که به دروغ گفت یه دور پیچیده شده به دورغ گفت بچم سه و نیم کیلوعه به دروغ گفت همه چی نرماله منم خیال خوش که مشکلی نیست رفتم دوباره بیمارستان حالا من رفتار پرستار های بیمارستان رو دیدم که عین وحشی ها بودن یه خانومه اومده بود سزارین دمپایی رو براش پرت کرد😑یکی دیگه گفت نمیخوام جلو کسی لباس زیر در بیارم برم یه اتاق دیگه برم گفت همینجا در بیار ببینم و من همونجا زنگ زدم که میخوام بیمارستانم(اسم بیمارستان سوم شعبان بود) رو عوض کنم چون هیچ جوره آبم با اینا تو یه جوب نمیره دکترمم فقط با این بیمارستان و یه بیمارستان دیگه قرارداد داشت که دولتی بود منم دولتی نمیخواستم و همونجا مامانم گفت بیا بریم بیمارستانی که خودت به دنیا اومدی😅

از سینا خیلی بد میگن
من رفتم مهر
میخواستم با اپیدورال طبیعی زایمان کنم
اما دهنه رحمم باز نشد از معاینات خسته شده بودم تا به دکتر گفتم سریع بردنم اتاق عمل و سزارین
ی سزارین سریع و راحت
ماماها که فقط اینگار هتل بودم همش خدمات میدادن
فقط معاینه افتضاح بود
برگردم عقب فقط سزارینننن

دقیقا مثل آبجیم شده
خوبی تو این بود که تو صدای بچت و شنیدی و اون نشنید

چقد سختی کشیدی دختر🥲

دکتر باید فهمیده باشه واقعا ک در این مواقع ببره سزارین وقتی میبینه طبیعی نشد
منم همه ی اتفاقایی ک برای شما پیش اومد افتاد در نهایت بعد ۱۳ ساعت تو بیمارستان درد طبیعی کشیدن دکترم گفت ببرینش سزارین نمیتونه و سر پنج دقیقه بچم ب دنیا اومد

مادر شدن همینه هرکسی یه جاهایی باید یه جوری بکشه آدم میدونه چی میشه من سزارین شدم و شاد خندون با آرایش رفتم تا بچم بدنیا بیارم همه چی خوب پیش رفت و روز سوم تب شیر کردم تا یک ماه این تب ولرزه منو ول نکرد
هر روز یه بیمارستان یه دکتر هیچ کس نمیفهمید من چمه همه اعضای بدنم سونو کردن نمیفهمیدن این پرستارهای احمق اینقد جای بخیمو فشار داد ک ببینه شاید عفونت کرده زد بخیمو باز کرد یک ماه روزی سه بار تب و لرز میومد سراغم ک اشهدمو میگفتم با سر سینه های زحم با اون لرز و بی حالی بچم زیر سینم مینداختن داد میزدم

اینقدر دردای زایمان از نظر روحی منو بهم ریخته بود
من تا مدتها هیچ حسی به دخترم نداشتم
و اون لحظه که زایمان کردم فقط به این فک کردم که تموم شد و اصلا حسی به دخترم نداشتم

منم دردامو فراموش نکردم
بعد از دوماه یه شبایی میشینم گریه میکنم از دردایی که اون روز کشیدم
بدترین اتفاق برای یک زن زایمانه
چه طبیعی چه سزارین دردای وحشتناکه خودشو داره
هیچ چیز بچه برام سخت نبوده جز زایمان
واقعا ترس از زایمان نمیزاره به دومی فک کنم

کدوم بیمارستان بودی عزیزم؟ اسم دکترت چی بود ؟

عزیزم منم مشهد زایمان کردم وچقدر با خوندن تجربت یاد خودم افتادم یاد اون مامای همراه بیشعورم که با اینکه شب تا صبح فقط موندم و زایمان کردم صبش.می گف تو همکاری نمیکنی توخیلی دیر میزایی اخه وسط اون حال خرااااب چرا اینجوری میگی زنیکه... یا وقتی میخاستم از تخت بیام پایین و تیکه تیکه بود روحم و تنم حتی دستمو نمیگرفت و هرلحظه فک میکردم میفتم پایین و میگف بچت میفته تو دستشویی ها اینقد نرو توالت....
یاد اون دستای مردونه ک داشت دندمو میشکست و ول نمیکرد میگف ن خون میمونه تو رحمت یاد سه بار سوند زدن یاد ترس از مدفوع نکردن یاد اون همه بخیه ک تا یک ماه نشستم درست. یاد وکیوم یاد همه چییی.ولی تو قدرت بیانت خوب بود واقعا و تونسی خودتو خالی کنی من درست نمیتونم بگم چی شد تا دلم خالی شه

گل بگیرن در اون بیمارستانو
بخدا اعصابم خورد شد
بمیرم برات خواهر 😔

واقعا چقد ناراحت شدم واست که انقد سختی کشیدی🥺 دقیقا هرکسی باید با توجه به بدنش و شرایط خودش پیش بره🥺 من دقیقا برعکس شما بودم سزارین اختیاری بودم ولی بار آخر که برای معاینه رفتم پیش دکترم، گفتن شرایط بدنیت‌ و وزن بچه برای طبیعی خیلی خوبه و اذیتش واست کمتره و اینجوری بود که من ساعت ۷صب ترشحاتم تو خونه شروع شد و تا رسیدم بیمارستان و بستری شدم ساعت ۹ شده بود، یه ربعی هم درگیر عکس و فیلم بودم و ساعت ۱۱ونیم دخترم به دنیا اومد. پرسنل بیمارستان وااااقعا با درک و شعور بودن و مامای خود بیمارستان که همراهم بودن هرجاهست خداخیرش بده ماه بود ماه، و من واقعا بعد زایمانم سبک شدم و هیچ خاطره ی بدی از اون روز واسم نموند

دقیقا عزیزم منم ترس از معاینه و اینا داشتم رفتم سزارین اختیاری اصلا نمیتونستم به طبیعی فکر کنم

وکیوم چی هست؟؟؟؟

منم هیچ وقت نمیتونم دردامو فراموش کنم حتی استرسی که الان دارمو
۴۳۰۰ بچه م بودن نبردن سونوگرافی آخر فقط میگفت ماما بیشعور باید طبیعی بیاری
اخرمو وکیوم شد بچم
همش حتی الآنم استرس دور سر شو دارم
خدا روشکر تا الان همه چی نرمال و عالی بوده

الان متوجه نشدم سزارینی یا طبیعی

الان کمرت اینا درد دارع باز؟؟؟؟

بمیرم من چقدر زجرت دادن انشالله که بچت عاقبت بخیر باشه

منم دردامو فراموش نکردم ولی نمیتونم بگم شیرین نبود چون حس عذاب وجدان میدن بهم ک ناشکری نکن

چقدر سختی کشیدی

سوال های مرتبط

مامان آقاکمیل 🤍✨ مامان آقاکمیل 🤍✨ ۹ ماهگی
⛔️(این تجربه منه اگه بارداری اولته و قراره طبیعی زایمان کنی خواهش میکنم ازت تاپیکهای منو نبین
مگر اینکه بین طبیعی و سزارین دوبه شک باشی )⛔️

بچه ها اوووول بگم که هر بدنی نسخه خودشو داره یعنی برای یکی طبیعی خوبه برای یکی سزارین پس علم یزید نکنید تجربمو و باز به همه بگین فقط سزارین
من هیچ نسخه ای نمیپیچم و فقط دارم میگم خودتون انتخاب کنید و به حرف کسی گوش نکنید




تقریبا نود درصد اطرافیانم زایمانشون طبیعی بود
بنا بر تحقیقایی که کرده بودم میدونستم اگه لگنم جوابگوی طبیعی باشه این بهترینه برای منی که مامانم یه شهر دیگه ست و خیلی زود باید سرپابشم
چون بابامم سرکار میره و زیاد نمیتونه تنها بمونه


خلاصه که شروع کردم تحقیقات
مشورتها
علم مدرن رو شخم زدم
جزوه خوندم
کلاس شرکت کردم
رفتم سراغ طب سنتی اسلامی
کلاساشو شرکت کردم
ورزشهامو شروع کردم
همزمان دکترشخصی گرفتم و بهش زیرمیزی دادم که ببین اگه دیدی من نمیتونم طبیعی زایمان کنم سریع سزارینم گفت ایشونم با کلام مهربون و بانفوذی که داشتن کنیا
من تحمل دردم زیاده ولی اگ کم اوردم منو ببر اتاق عمل
ایشونم گفتن عزیزمممممم من کارم همینه من جراحم نگران چی هستی؟!

با خیااال راحت مطمئن شدم که میخوام طبیعی رو امتحان کنم اگر نشد سزارین میکنم دیگه

همه چی سرجاش بود به هیچ عنوان استراحت نداشتم دائم خونه تکونی کردم تا روز اخر اشپزی کردم کارامو خودم کردم
ورزش کردم
رقصیدم و حسابی انرژی داشتم
حتی پیش قابله هم رفتم چندین بار ماساژ داشتم معاینه شدم و همه گفتن لگنت جواب میده