۱۵ پاسخ

اول ازهمه شرایط روحیت خوب نیست اصلا
توصیه میکنم که شیر دادن. و قطع کنی هر چند که زوده اما به صلاح تونه هم شماهم بچه
شب ها قطره ملاتونین نیم سیسی بده ب بچت تا راحت بخوابه اصلا نترس هیچ عارضه ای نداره و بی ضرره
شیر هم که قطع کنی باز اونم پروسه سختیه اما به هرحال باید اینم بگذرونی
ب مدت یک هفته خوراکی های خوشمزه بزار دم دستش مثل چوب شور ، کراکرنمکی، بیسکوییت ، آبنبات چوبی و...
روزا که میخواد بخوابه حتما اتاقشو تاریک کن تا بخوابه
خودت هم کنارش باش
هررررر چی مقاومت کرد که نخوابه شما گوش نده و بخوابونش حتما
الان برات پنجره بیداری می فرستم که تایم خواب بچه بین روز و برات میگه که این تایم بچه باید خواب باشه و چند ساعت باید بخوابه ❤️

با تمام وجودم درکت میکنم🙂
حتی بخاطرش از شوهرمم سرد شدم
امروز از سرکار بهم زنگ زد گفت دیگه دلت رو زدم انگاری
حتی حوصله نداشتم بگم نه اینطوری نیست فقط خستم خسته..
دلم مردن میخواد فقط :)

مگه نمیخابه که بری حموم

شیر خشک با شیشه بهش بده یا شیر پاستوریزه

عزیزممم
خدا بهت توان و صبر بده
بهترینو سخت ترین کار همین از شیر گرفتنه
من از شیر گرفتم هم غذا میخوره هم خوابش بهتر شده
منم مث تو بودم عزیزممم حالتای افسردگی از دست این بچه.
ماهم از وقتی پسرم دنیا اومده کلا جدا از شوهرم‌میخابیم
ی طوری شده ک عادت کردیم بدون هم شبا بخابیم😔

بچه وقتی انقدر اذیت میکنه باید از شیر گرفته بشه

من آریا تا نزدبک ب ۱ سال خیلی بد بود فکر کن شب تا صبح بیدار و گریه صبح تا شبم گریه خوابم چ ۱ ساعت چ بیشتر چ کمتر ۱۰ بار بیدار میشد ب گریه کرد تا ۹ ماهگی ۴ تا دندون دراورد یکی دوماه اروم بود بعد از ۱ سالگی فکر کن بقیه دندوناش همش باهم شروع کرد ب دراوردن ن غذا میخورد ن میخوابید ن اروم و قرار داشت فقط گریه میکرد منم همسرم رانندست گاهی تا ی هفته خونه نبود گریه میکردم داد میزدم واقعا افسردگی گرفته بودم فکر کن ۳ روز ظرف نمیتونستم بشورم خونم از اول تا اخر بهم ریخته من با تمام وجود درکت میکنم فکر کن از وقتی میخواست بخوابه گریه میکرد شاید ۳ ساعت بعد ۴ ساعت بعد میخوابید یعنی این ۳ ۴ ساعته رو ی ریز گریه میکرد باور کن دلم نمیخواد هیچ وقت ب اون روزا برگردم ولی مطمئن باش میگذره الانم با این ک خیییلییی ارومتر شده ولی گاهی باز خوابش بهم بریزه انقدر گریه میکنه از زندگی سیر میشم پسر منم کوچیکتر بود گریه ک میکرد میرفت پشت گریه سیاه میشد ریسه میرفت دخترت وقتی اینطوری میشه فوت کن تو صورتش دوسه بار با فاصله چند ثانیه برمیگرده اصلا نترس

اینم دومیش

تصویر

این یکیشه

تصویر

شاید باورت نشه دلم برا یه خوابه یک ساعته لک زده شب تا صبح بالا سرشم از بس تند تند بیدار میشه منم دلم میخواد برم انقد دور شم که دسته کسی بهم نرسه

دیگه وقتشه از شیر بگیریش عزیزم اینقدر خودتو زجر نده ، براش تاب بخر که توش بخوابونی یا یه چندروزی برو پیشه خانواده ت تا ازسرش بیفته بهترین راهه

اول از همه که کاملا حق داری عزیزم دوم اینکه اگه میتونی حتما از یکی کمک بگیر دیگه دخترت بزرگه میتونی کم کم از شیر بگیریش غذا خوردنش هم بهتر میشه در مورد حموم هم من با دوتا بچه یه روز درمیون میرم حموم تو وان آب می‌ریزم براشون چند تا اسباب بازی میبرم میشینن بازی میکنن اول خودمو می‌شورم بعد بچه هارو میایم بیرون زندگی به خودت سخت نگیر ببین من با دوتا بچه با فاصله سنی دو سال وضعیتم خیلی داغون بود اما از هر کی تونستم کمک گرفتم به خودمم سخت نگرفتم

عزیزم میدونم داری ی دوران سختی میگذرونی من دسرم ی ماه پیش همینجوری بود دیگه بعضی اوقات گریه میکردم چندشب با دستور پزشک استامینوفن دادم برای دردش بعد رفتم خونه مامانم ی هفته موندم این خوابیدن تو ماشین ازسرش انداختم اونجا خواهر مامانم کمکم کردن وگرن تنهایی نمیتونستم از باباش ک دور شد بهترشد برگشتیم انقدر خوب شده بود ک باباش و خانواده همسرم باورشون نمیشد‌ اگه شرایطشو داری ی هفته از باباش وخونه دور بمونین

از شیر بگیرش اگه اقد اذیتت میکنه خو عزیزم

الآنم باید با ماشین دور دور کنی بخوابه؟
رفلاکس داره؟

تاب هم خوبه تاب پارچه ای ..بچه راحت می‌خوابه..یا گهواره مدل سنتی

سوال های مرتبط

مامان رایان مامان رایان ۱ سالگی
سلام خانوما ظهر همگی بخیر
اینم میان وعده شیطون خونه 😊
صبح ۴نیم با گریه بیدار شده پا شده میگه مامان تاب 😐 هی گفتم نه مامان بیا اینجا بخواب آخه دو شبه هی بیدار میشه میگه تاب گفتم از سرش بیوفته ولی کلی گریه کرد گفت تاب تاب مجبوری بردم تو تاب گذاشتم به صندلی اشاره می‌کنه ک بیار بشین میگم بچه بخواب میگه مامان مامان رفتم صندلی آوردم اینسری پاشو آورده بالا میگه پا پا. که پاهاشو ماساژ بدم 😐😐😐 میگم من خپابم میاد می‌خوام بخوابم ببین کسی بیدار نیست همه خوابیدن اشاره می‌کنه ک ببرمش از پنجره بیرون رو نگاه کنه 🙄 بردمش نیم ساعت بیرون نگاه کرده حتی گفتم من میرم لالا نیومد رفتم به زور اوردمش گریه کرد ، شوهرم بیدار شده دادم بهش خودم رفتم دراز کشیدم
بیچاره نیم ساعت تابش داد نخوابید میگه شیر درست کن میگم بابا من اینو از شیر شب گرفتم توام هر شب تا گریه می‌کنه میگی شیر بده 😑😑😑 گفتم برو بخواب خودم باهاش بازی میکنم ، یکم کتاب خوندم براش ادا در آوردم
تا آقا رضایت داده خوابیده ، وای یعنی امشب اگه گریه کرد می‌خوام مقاومت کنم تا این تاب از سرش بیوفته 🥴🥴 سه شبه خواب ندارم امشب هم دیگه دو ساعت بیدار بود ۶نیم خوابیدیم 😐
چرا اینجوری شده ؟
نگاه کردم دندون هم در نمیاره ، شکم درد هم ندارد چون آب نعناع میدم بهش ، نمی‌دونم چرا هر شب بیدار میشه میگه تاب 😑😑😑