۵ پاسخ

خواهرم باید کاری کنی که دیگه نترسه مثلاً ببرش کنار یه مرغ خودت بهش دست بزن که بچت بفهمه ترس نداره

با اب نمک بردار همین بلا سر من اومد یه هفته اونقدر جیغ زدنا

عزیزم سینی روحی داغ کن یه پارچه سیاه بنداز سرش آب سرد از رو سر بچه بریز تو سینی ترسش میفته قدیم اینطوری ترس بچه رو میگرفتن ازچیزی بترسه همان میفوته رو سینی مواظب باش از نزدیک نباشه ازکنار سینی نگه دار

باید با روانشناس کودک صحبت کنی

یه مدت نگو‌تا یادش بره منم دخترم ترس برداشته موندم چیکار کنم دیگه

سوال های مرتبط

مامان فندق مامان فندق ۲ سالگی
واقعا راست میگن برا پوشک رفتن عجله نکنید تا وقتی بچه خودش بخواد هم باعث ترس بچه نشه تا هفته پیش می‌بردم دستوشیی امادی پیدا کنه چشمش به ادرار افتاد ترسید نگه می‌داشت خودشو منم بیخیال شدم دلی رونددستشویی رفت ادامه داشت نیگفت دیش کن دیش کن بابت بگم خوراکی بخره برات یا میگفتم ببین اینجوری دیش کن دست تشویش بعد چند روز پسرم دوروز هر بیست دقیقه میبرم ادرارآور قشنگ میکنه منم تشویقش میکنم براش یه چیزی که میگفتم میخریدم یاد گرقته الان هر بیست دقیقه هم یاد آوری کسانم اونم همکاری میکنه فقط پیپیشو نمیدونستم چیکار کنم که امروز دیدم زور میخواد بزنه فورا بردمش اومد دیدم جیغ زد انگار یخ لحظه ترسید چشش افتاد دوباره من رفتم دست زدم تشویق هورااا پیپی کردی پسرم آروم شد منو که دید گفتم آب بریز خدا حافظی کنیم بره پیش مامانش دیدم بچم ترسش ریخت همین حرف لحن من همین باعث شده کم کم یاد میگیره بره خداروشکر اینم از تجربه من برا کسایی که میگفتن تجربیاتشون بگید