۹ پاسخ

یه دعا براش بخر بزارپیشش

سوره بقره خیلی خوبه بزار صداشم زیاد کن تو خونه صداش پخش بشه

عزیزم نمیخوام بترسونمت، ولی اگه واقعا میبینه تک چشم همون دجاله که گفته شده قبل از ظهور منجی عالم پیداش میشه ، از گوگل میتونی درمورد دجال اطلاعات بگیری

خانوما واقعیتش من خودم هم ترسیدم و هم باور کردم حرف پسرم رو. ولی راهکار چیه؟ اتفاقا پسر منم تو پنجره و سقف دیده بودتش

بچه ها معمولا چیزی که توی انیمیشن ببینن میگن، این تک چشمی که میگه انگارواقعا دیده، ترسیدم خیلی، قران بذار بالای سرش، من اصلا آدم خرافاتی نیستم و خیلی ام واقع گرام ؛ ولی این موردکه میگی توانیمشن ندیده چجوری میگه یه چشم داره موهاش فلانه، حتما دیده داره توصیف میکنه، نمیتونن ازخودشون دربیارن، اگه کابوس باشه یبارمیادنه چندباربیاداذیتش کنه

یا خدااا موهای تنم سیخ شد..تک چشم واقیه عزیزم وجود داره ..اصلا حرفشو شوخی نگیر ..تو خونه اسپند دود کن موقع خواب تو گوشی صدای قران و اذان بزار براش
طفلی چقد اذیت شده یه چیزایی دیده که میگه

آره پسر منم میگه من و مامانم و آبجیم از ترس نمیتونستیم هیچی بگیم وقتی داشت برامون تعریف میکرد😩

پسر من نگفته تا حالا
این شخصیتی که میگ‌ رو توی فیلمی چیزی ندیده
شخصیتی که شبیه این باشه یه موقع فیلمی انیمیشنی چیزی نگاه کرده باشه همچین موجودی توش باشه اگر نه به نظرم احتیاج به توجه و پیگیری داره

پسرمن فعلاکه چیزی نگفته

سوال های مرتبط

مامان قندعسل مامان قندعسل ۳ سالگی
سلام مامانهای مهربون لطفا هرکسی تجربه داره بیاد منو راهنمایی کنه
پسرم 3.5 سالشه دخترم 3 ماه خیلی بد قلقه همش در حال گریه هست و با کوچک‌ترین صدا بیدار میشه
پسرم هم من سعی میکنم باهاش وقت بگذرونم نقاشی کنم آب بازی کنم ولی واقعا کشش ندارم دیگه کارهای خونه غذا درست کردن رسیدگی به بچه بی‌خوابی شبانه
از یه طرف هم پسرم خیلی به ابجیش گیر میده با اینکه من اصلا عکس‌العمل نشون نمیدم ولی تا میبنه خوابه سریع می‌ره بالا سرش خم میشه توی صورتش جیغ میزنه دخترمم از ترس شروع میکنه گریه کردن یا تا میبینه خوابهای صداش میزنه میگه باید بیدار شه
توی خونه همش بهم چسبیده دستشویی میرم بدو میاد پشت در
دیشب موقع خواب خیلی گریه میکرد که تنهام نزار میدونم ترس از دست دادنم رو داره ولی نمیدونم باید چیکار کنم واقعا کم آوردم باباشون هم تمام شیفت سرکاره مجبوره اضافه کار بیاسته تا بتونیم جوری که بچه ها میخوان زندگی کنیم ولی خودمم دیگه کشش ندارم آرزو یه خواب راحت دارم خواهر شوهرم وقتی باشه پسر بزرگه رو نگه میداره میبره پیش خودش وی دلم میخواد یکی دخترم رو بگیره پسرم رو ببرم پارک ببرم فروشگاه