۳ پاسخ

نگران نباش اینک شیرین نمیخوره عوض میشه

دختر منم با نشستن میکنه خوبی نداره اصلا 😆

سلام عزیزم عادی بچه یه شکل نمیمونن مدام در حال تغییرن گاز گرفتن ممکنه بخاطر دندونش باشع سعی کن کلا از یادش ببری ک برای دفاع از خودش گاز بگیره

سوال های مرتبط

مامان رُزا🦋 مامان رُزا🦋 ۲ سالگی
سللم خانوما ازتون یه مشورت میخواستم یه بچه هست در اقوام شوهرم که نزدیکه زیاد رفت آمد داریم مثلا هفته چهار پنج روز می‌بینیم هم دیگ رو منم با مامان این آقا پسر صمیمی هستم رزا هم خیلی دوسش داره اونم خیلی رزا رو دوست داره مامانش میگه هی میگه منو ببر پیش رزا دو ماهی هم از رزا بزرگتره هر وقت میاد خونمون یا میریم خونشون نمیزاره رزا به اسباب بازیا دست بزنه یا سریع ازش میگیره رزا رو هل میده بهش لگد میزنه من این موقع ها میرم دخترم میارم این ور تا حالا هیچی هم به اون نگفتم مامانم خیلی دعواش میکنه باهاش حرف میزنه ولی بازم کارشو تکرار میکنه با این که اقوام خیلی نزدیک همسرم هستش همسرم میگه بریم خونه بنظرتون اینکه چیزی به اون نمیگم (نکه دعواش کنم)دخترم ضربه ببینه که ازش حمایت نمیکنم کلا نمیدونم چطوری رفتار کنم تو این موقع ها(نگید قطع رابطه که چون نمیشه)دختر من خیلی آرومه مثلا اسباب بازی رو ازش میگیره سعی نمیکنه ازش پس بگیره میره یه چیز دیگه ور میداره که باز آقا پسر میاد ازش میگیره شما براتون پیش بیاد چطوری رفتار میکنید؟؟؟
مامان نور چشم مامان نور چشم ۱ سالگی
مامانا سلام روزتون به خیر وشادی
من یک راهنمایی از مامانایی میخوام که بچه هاشون از پسر من بزرگتر هستن یا هم سن پسر من هستن
مامانا من یک مقدار حساس شدم روی کلمه ی اوتیسم
روزی یک مطلب میخونم و یا فیلم میبینم
پسرم رو اصلا تحت فشار قرار نمیدم ولی خودم از نگرانی دورنی دارم منفجر میشم به رو نمیارم ولی سر درد میگیرم،
پسرمن از وقتی شروع کرد به آوا گفتن یا حرف زدن
بابا میگفت بع بع میگفت الو میگفت ما میگفت
چی گفتی، بده شیشی و ۱و۲ و۳ جی جی
ولی الان بابا نمیگه و فقط چی گفتی ،بع بع و اسم همسرم
گاهی ۱و۲و۳ هم میگه
بازی حلقه را بلده
میخنده
ارتباط چشمی داره ، بچه میبینه بهش میگه نی نی
اسمش را میشناسه ، نازی میکنه، با قاشق غذا میخوره ،بلز بلده ،
فوت میکنه ، توپ پرت میکنه
اعضای بدن را هم فقط بینی بلده دیگه با شعر بهش میگم بقیه اعضا را یاد نگرفته
حالا نگرانی من چیه فیلم میبینم که بچه تو دورانی نوزاد خوب بوده رفته رفته کارها یادش میره
من میگم نکنه پسر منم کلمات یادش میره هدفمند حرف نمیزنه
خدایی نکرده تو طیف باشه
بلای روحم شده این کلمه
طبیعی یاد رفتن ؟
بعد یک چیزی خب روزها فقط سر اذان ظهر میزنم شبکه پویا نماهنگ حضرت فاطمه رو میبینه دوست داره
عصر هم همسرم بنده خدا میاد خونه دوست داره فوتبال ببینه یا سریالی
پسرمن تو بغلش میشینه
عذاب وجدان دارم
نمیدونم تی وی رو چیکار کنم ؟