ميشه الانم افسردگي بعد زايمان گرفت؟
خيلي حالم بده مشكلات از همه طرف سرم هجوم ميارن
خونريزي بعد زايمانم بند نمياد دو روز قطع ميشه دوباره خونريزي ميكنم دوبار دكتر رفتم نتيجه أي نداشت
امشب بار سومه دكتر ميرم ساعت ١٢ برگشتم
كسايي كه از دوستاي قديمي من تو گهواره هستن ميدونن مادرم چجوره رابطه م باهاش چجوریه
خلاصه امشب بچه مو سپردم يه مامانم ساعت ٨ رفتم مطب ساعت ١٢ برگشتم مثل اينكه بچه م حسابي بي قراري كرده و همه رو اذيت كرده اومدم بچه مو بگيرم مامانم هرچي از دهنش در اومد بهم گفت
گفت امشب بچه تو ٤ ساعت نگه داشتم ميدوني تو اين چهار ساعت چقدر ميتونستم كار كنم ( مادرم شاغله تو خونه خياطي ميكنه ) تو همش برام دردسري شوهرت دادم كه بري نه اينكه دوتايي برگردي خونه بهت داديم بچه تو نگه داريم ديگه چي؟
منم حسابي دلم شکست هيچي نگفتم
شمام بچه هاتونو ميسپرين به مادر تون برين به كاراتون برسين يا فقط من بي عرضه م؟
از طرفي مشكلات مالي مون داره بدتر ميشه تو اين گرونی ها
خرج پوشك و شير خشك و لباس و مريض شدن بچه م بگير تا خرج هاي خودم كه هر بار دكتر ميرم سونو ميدم دارو ميگيرم بازم هيچي
دارم دیوانه ميشم ديگه حتي دست دلم به غذا خوردن نميرع
امروز گفتم مث قديم كيك بپزم دلم باز بشه حال هوام عوض بشه كه آخرش از گلوم پايين نرفت

۱۰ پاسخ

عزیزم منم خونریزی داشتم اگه شیرخودتو نمیدی یه ماه ال دی بخور بعد قطع پریود شدی بعد۵روز ازپریودیت دوباره شروع کن یه ماه بخور قشنگ تنظیم میکنه دیدی تنظیم شد میتونی ادامه بدی یاقطع کنی دیگه نخوری من ماه اول ال دیم میخوردم هی لک میومد امارفته رفته کلن قطع شد

منم خونریزی داشتم رفتم پیش دکتر بهاالدینی تو زنبیل آباد یه آمپول داد قطع شد تو این سالها که پریود میشدم ۹ روز ده روزه بود از وقتی اون آمپول زدم ۷ روز ه شدم خیلی خوببود

زهرا جان
حالتو درک میکنم
ولی ببین الماس وقتی تبدیل ميشه ب الماس ک ی عالمه فشار رو تحمل میکنه
شرایط همیشه بر وفق مراد نیس و ما زمانی میتونیم رشد کنیم ک خودمون رو با تغییرات هماهنگ کنیم
متاسفانه والدین ناآگاه گاهی(از کودکی تا بزرگسالی) با رفتار غلط با فرزندان چنان زخمی ب روح و روانش میزنن ک هیچ جوره قابل جبران نیس..

میشه با خودت مهربون تر باشی لطفا؟؟؟
میشه انقد از خودت توقع نداشته باشی؟

من شنیدم سویق عدس برای بند اومدن خونریزی خیلی خوبه...

عزیزم بچه ما فقط برای ما عزیزه نه هیچکس حتی مادرمون مطمئن باش همه این مشکلو دارن

منم چند بار سپردم مامانم در حد همین ۲ ۳ ساعت برم بازار زور برگردم . یبار تازه ۲ هفته لینا بود زایمان کردم حال نداشتم‌ بشورمش گفتم میشوری گفت آره ولی همون لحظه پاشد کاراشو کرد بچه هم گریه میکرد حرصم دراومد گفتم نمیشوری بگو نمیشورم دیگه بگو بچه داره گریه میکنه گفت من دیگه حوصله بچه داری ندارم بچه بزرگ کنم منم‌ناراحت شدم گفتم ببین بچه رو با کی میخوام بسپارم برم باشگاه .خونمون از مامانم اینا دوره ۱۰ دقیقه یربع با ماشین راه باشگاهی میخوام برم سرکوچه مامانم اینا مجبکرم‌ اونحا برم هر سری ماشین بگیرم و بیام بچه رو بدم مامانم یساعت با اینکه آبجیم ۹ سالشه خیلی هواسش به رادمهر هست ولی باز استرس دارم‌ . اصلا به کسی نمیتونم اعتماد کنم جون هنوز کوچیکه فردا میخوام برم خرید شوهرم میگه بزار خونه مادرشوهرم نگه میداره گفتم اونا حوصلشون نمی‌کشه خیالم راحت نیست اصلا

منم الان 2ماهه هنوز خون ریزی دارم قطع میشه دوباره میاد حوصله دکتر رفتنم ندارم، منم بچه ام دست کسی نمیدم یا هرجایی میرم بغلم میگیرم می برمش یا اصلا جایی نمیرم چون کسی نگهش نمیکنه، میدونم منت میذارن سرم. بعد هزاربار بهم میگن بچه ات نگه داشتیم

نگران نباش طبیعیه
تو بعضی مقطع های زندگی آدم باید یه گوشش در باشه یه گوشش دروازه ،به دل نگیر خودت اذیت میشی

خیلی ناراحت شدم🥲بگردم..
من اصلا بچه هام دست کسی نمیسپرم ولی از وقتی رادین ب دنیا اومد مجبور شدم دوسه بار بسپرم دست خواهرشوهرم خداییش چیزی نگفت بااینکه دخترم خیلی شیطون و اذیتش کرده بود گفت ایراد نداره ..
ولی ببین پیش مادرم نمیزارم اصلا چون یه آبادی و باخبر میکنه..هی خواهر ب مادر پناه نبری ب کی ببری آدم میگه اول خدا داشته باشم بعد مادر ک کمکی بده ولی ما..جدیدا مادرم مریض شده خیلی..من حتی وقت نمیکنم بچه هام ببرم برم خونه بابام

عزیزم نمیشه بچه رو باخودتون ببرید تو ماشین بسپرید شوهرتون برید مطب بیاید هی سربزنید برید؟

سوال های مرتبط