۱۴ پاسخ

بله من به همه کارام میرسم وقت اضافه هم میارم
فقط از لحاظ روحی همیشه میگم کاش چن سال بعد میووردم ناشکری نمیکنما حس میکنم الان زود بود خیلی امادگی کامل نداشتم احساسی تصمیم گرفتم

ببین منم به همه کارام نمی‌رسم
اما اولویتم الان خونه داری نیست،اولویتم دخترمه و خودم
من هرروز با دخترم میرم بیرون .پارک،خیابون،کافی شاپ،دورهمی و...
شاید خونه بهم ریخته ست اما حالمون خوبه
هم خودم هم دخترم
و فقط همین مهمه
نه عصبی میشم نه غر میزنم فقط خوش میگذورنم و برای دخترم لحظه های قشنگ یادگاری میذارم.
و یادت بمونه همیشه کسی که بچه داره نباید خونه ش مرتب باشه چون بچه عاشق همین شلوغی اسباب بازیاس
راجع بهش مطلب بخون و عذاب وجدان رو بذار کنار

نه راضی نیستم

من از همچیم راضیم
فقط کاااش یکم اعصابم در مقابل بچه قویتر بود اینقد زود از کوره در نمیرفتم😔

من از خودم کمی راضی هستم ی مادر خوب ،ی خانم خانه دار خوب ،فقط چون اون دو تا خوب هستم تبدیل شدم ب همسر غر غرو و بداخلاق

خیر راضی نیستم خونرو هرچی تمیز میکنم فک میکنم بازم کثیفه...اشپزخونه تمیز میکنم پذیرایی کثیفه یا دستشویی یا میرم حموم یجاش بهم ریخته باشه فک میکنم کل حموم نجسه اعصابم بهم میریزه..تیرک بزنم بچم پشت سرمه میترسم نفس بکشه کلا داغونم
ریخت و قیافمم ک هیچ چون اعصاب و حوصله ندارم ... بیشتر فقط برای غذای بچه و تمیزیش میرسم و بازی کردن و بردن بیرون ... خونرم درحدی ک ظاهری تمیز باشه تمیز میکنم کلا راضی نیستم 😐

منکه به هیچ کارم نمیرسم از وقتی دخترم به دنیا اومده یبار ارایشگاه رفتم ، قبل زایمانم لیزر و ناخن و مژه همیشه به راه بود الان فقط دخترم چسبیده بهم صبح تا شب نشستم یا براش غذا درست میکنم افسرده شدم

اگه بخوام راستشو بگم نه
ولی الان تموم دغدغه ی زندگیم اینه پسرمو جوری بزرگ کنم که در آینده خدایی خ نکرده به مشکل نخوره
میدونی یروزی میرسه که آدم غذاهای خوشمزه درست کنه ، خونش همیشه مرتب باشه ، خودش همیشه آراسته باشه
ولی اون موقع پسرم دیگ تو این سن و سال نیس که دلم ضعف بره واسه بازی کردنش ، شیطنتش
دیگ بزرگ شده
پس از الانش لذت میبرم

به همشون میرسم ولی دیگه جونی برام نمیمونه 😞

حقیقتا ریدم 🥲اصلا راضی نیستم از ورژن الانم ولی چاره ای هم ندارم

کی گفته همه چیز باید کامل باشه بیخیال از زندگیت لذت ببر

بعضی وقتا ارع همه کارا رو انجام میدم ولی بعضی روزا نع خیلی وقت کم میارم به قول مامانم فقط به فکر بچت باش خونه بالاخره تمیز میشه غذا بالاخره پخته میشه کم یا زیاد یع چیزی خورده میشه اما بچه دیگه به این سن برنمیگرده پس تا میتونی به بچه برس و به خودت بقیه کارارو خیلی سخت نگیر همه درک میکنن که بچه کوچیک داری

عین خودتم🥺🥺

دقیقا منم همینم ،ببین هیچکس کامل نیست،و اگه همه ی اینایی که گفتی باشه ،قطعا از جاهای دیگه زده،پس بیخیال،بخودت عذاب وجدان نده،و ی چیز ویگه،خیلی خوبه که بچه توانایی بازی کردن با خودش رو داشته باشه و بتونه خودش رو سرگرم کنه

من معمولا ظهرا که دخترم یکی دو ساعت میخوابه شامم رو میپزم،و دستمال میکشم،بیدار شد جاروبرقی میکشم

سوال های مرتبط

مامان جوجه طلایی مامان جوجه طلایی ۱۶ ماهگی
جای من بودین چیکارمیکردین؟👇👇😡



بچه جاریم از بچه من یکماه کوچیکتره ولی اینو میزنه
کافیه نوک انگشتش بخوره این دیگ غش میکنه از گریه

اونم چپ میره میزنه لباسشو میکشه راست میره میزنه
هی میگم نزن باحرص میگم از دستش میگیرم مامانش میگ نزن بچس نمیفهمه

بچه منم مخمو میخوره از عر زدن
از بچه خودم‌بیشتر حرصم میگیره توخونه کتک نمونده ازش نخورده باشیم ازاین میترسه
میخوام بگیرم فقد بزنمش وقتی گریه میکنه سگ میشم بازور کنترل میکنم خودمو


میارمش خونه هم گریه میکنه ک بره پیششون بازی کنه
شامم مادرشوهرم دعوتمون کرده اونجان
سری پیش ب شوهرم گفتم نمیام دعوا شد اینسریم بگم باز دعواس ت یه حیاطیم پامیشه بچه رو میبره باخودش فقد حرصش میمونه برامن



الا عصر اومدم خونه تاالا گریه سرمیده ک بریم.مادرشوهرمم هی صدا میکنه
اخرم ب شوهرم دوتام میزاره میگه صداش میزنم نمیاد اینو پرمیکنه میندازه ب جونم



اینقد عصبانیم ک میتونم تاخود صبح خودمو بزنم
حرصمم از امروز نیست چندساله تلنبار شده تودلم کافیه ی اتفاق کوچیکی بیوفته دیگ خودخوری روانیم میکنه