سوال های مرتبط

مامان توت فرنگیم🍓 مامان توت فرنگیم🍓 ۱ سالگی
تجربه واکسن ۱۸ماهگی
آنقدر تعریفای بد از واکسن ۱۸ماهگی شنیده بودم از یکماه جلوتر غصه میخوردم چون دختر من حتی راه نمیره اخه شنیده بودم تو اون دوره ک واکسن زده راه بره خیلی خوبه براش. ..
واکسن دخترمو ک زدیم خیلییی گریه کرد ولی خب کلا تو بهداشت گریه کرد بعد با شیرین عسل سرشو گرم کردم آوردمش خونه هم استامینوفن ندادم ک سرحال باشه و چهاردست و پا بره خداروشکر انرژی خوبی داشت بازی کرد غذا هم یکم خورد خوابید بعد دوسه ساعت تو خواب نق میزد دیدم داره داغ میشه استامینوفن دادم خوابید بیدار ک شد عالی بود بازی می‌کرد و اذیت نمیکرد موقع خواب دیدم داغ شد بازم بهش اینا دادم تب نکنه و تا صب چک میکردم داغ نشه خداروشکر نمی‌شد و صبح یذره داغ شد بهش استا دادم
من معمولا تا داغ نشه بهش استامینوفن نمیدم چون بدنش عادت میکنه و بی حالش میکنه ولی چهار چشمی مراقبم ک تب نکنه
خلاصه الان دوروزه و واسه ما ک واکسن سنگینی نبود خداروشکر اصلا اذیت نشدیم
کلا دختر من سر واکسناش زیاد اذیت نمیشه تنها واکسنی ک اذیت کرد واکسن ۴ماهگی بود ک فقط درد داشت و تبشم قابل کنترل بود
مامان محمدجواد مامان محمدجواد ۱ سالگی
سلام مامانا
تجربه واکسن 18ماهگی
خب من چون واکسن4ماهگی را باتاخیر زدم بقیشونم محبور بودم با تاخیر بزنم، از دوماه قبل استرس این واکسنو داشتم چون همه ازش یه غول برام ساخته بودن که خیلی سخته، خلاصه دیروز برا اولین بار خودم تنها با پسرم رفتم بهداشت که واکسنو بزنه و تلفنا خراب بود و تاکسی نتونستم بگیرم پسرمم گیر داد ک بغلم کن (مسیرمون نزدیک نهایت 10 دقه) خلاصه رفتیم کاراشو کردیم واکسنو زدن ساعت تقریبا 8ونیم بود و با تاکسی رفتیم خونه مامانم، قبل رفتن بهش پروفن دادم اومدیم خونه مادرم تا 11 بازیش دادمو بعد خوابید تا تقریبا ساعت 1ونیم، بعد که بیدار شد خیلی تلاش کردم استا بدم تف میکرد اخر سر موفق شدم دادمو باز بازیش دادیم تا عصر ساعت 5 بعد خوابید تا6 باز بیدار شد 7 استا دادم بازی کرد تا 10،خوابید 11 استا دادم دیگه شب اصلا تب نکرد فقط چون پاش درد میکرد و پاشو میکشید موقع راه رفتن یکم اذیت بود ولی چیزی نگفت، شبم اصلا تب نکرد تا صب فقط دوبار بیدار شد ک تابش دادم خوابید صبحم صبحانشو دادم و اومدم سرکار،
حالا اینو بگم ک از استرس واکسن خودم ظهر لکه بینی داشتم و زنگ زدم ب دکترم گفت مروژسترون استفاده کن و فشارمم9 بود بقدری حالم بد بود ک بردنم سرم و امپول زدن بهم و اومدم، میخوام بگم اونقدرا ک میگن سخت نیست مثل واکسنای دیگس فقط چون راه میرن بچه ها پا درد اذیتشون میکنه، مامانایی ک نبردید هنوز لازم نیست خیلی استرس بگیرید
مامان مهدیار مامان مهدیار ۱ سالگی
سلام به همتون
خواستم تجربه واکسن 18ماهگی مهدیار رو بگم
روز سه شنبه ساعت 11مهدیار و حاضر کردم بهش یکم ایبوپروفن دادم (به استامینوفن حساسیت داره) و رفتیم بهداشت از اول تا آخر که برگشتیم کلا گریه میکرد به خاطر این که از بهداشت می‌ترسه بعد اومدیم خونه باهاش کلی بازی کردیم تا پاهاش میگیره بعد خسته شد و خوابید بعد نیم ساعت از خواب بیدار شد و شروع کرد به گریه به خاطر پاش همون موقع بچه های خواهرم اومدن خونمون و چون خیلی بهشون وابسته شده خوشحال شد و درد پاشو یادش رفت همون‌طور که پاش لنگ میزد باهاشون می‌رقصید و بازی میکرد خلاصه کلی تحرک داشت تا شب که یکم بهونه گیری میکرد بعد جای آمپول و ایبوپروفن زدم ب بعد آروم شد و سر موقع هم بهش ایبوپروفن میدادم که تب نکنه یه کم سرش داغ میشد ولی با یه بار شستن صورت خوب میشد آخر شب هم که خوابید اما تا میخواست به طرف چپ علت بزنه پاش درد می‌گرفت م دوباره به طرف راست بر میگشت منم که تقریباً از ترس این که تب نکنه تا صبح بیدار بودم صبح هم که از خواب بیدار شد شروع کرد به راه رفتن و بازی کردن خودمم باهاش شریک میشدم تو بازی تا بهونه نگیره نزدیک ظهر هم با باباش بردیمش با ماشین دورش دادیم و اومدیم خونه همه چی خوب بود تا اینکه شب برق قطع شد مهدیار هم که بشدت از تاریکی متنفره و غر میزنه به خاطر همین نزدیکی خونمون مراسم شبیه خوانی بود رفتیم اونجا بعد با بچه ها کلی بازی و بدوبدو کرد تا خسته شدو خوابش برد تا الآنم که خوابه و خدارو شکر مشکلی ندارن
در کل مرحله سختی نبود واسه مهدیار امیدوارم واسه همه ی بچه ها آسون بگذره
۱۴۰۴/۵/۱۵