۳ پاسخ

ادم از دور میگه تحمل میکردی،ولی واقعا مغز ادم درد میگیره انقد که گریه میکنن،اشگال نداره حالا شده دیگه،باز میگیریش😘😘😘

سلام خودتو سرزنش نکن
کار سختیه
دوباره از پسش برمیای

چرا انقد زود کردی خب؟؟

سوال های مرتبط

مامان آوینا مامان آوینا ۱ سالگی
سلام به همگی.خواستم از تجربه ای که از قطع شیر بدست آوردم براتون بگم،من یکباره شیر رو قطع نکردم،بعد از واکسن ۱۸ماهگی شروع کردم،،کم کم وعده های شیر شو کم کردم ،تا ۱۹ماهگیش دیگه کلا فقط میخواست بخوابه میخورد،،،عادت کرده بود که تو روز نخوره،،،اینم بگم دختر من عادت داشت تو روز بینهایت شیر بخوره،،،تقریبا سه هفته س که شیر شبشم کلا قطع کردم یکی ،قشنگ سیرش کردم،اب بهش دادم گذاشتمش تو گهوارش و گفتم بیا تابت بدم،(به گهواره میگه تاب)برقا رو خاموش کردم و چراغ خواب و روشن کردم لالایی خواندم براش،،،چشماش سنگین شد خوابش برد تا ساعت ۷صبح،بیدار شده بود گرسنه ش بود،،فقط گریه میکرد توی خواب ،وقتی بیدار شد دید من بیدارم گف آب...بردمش بیرون بهش آب دادم.. تقریباً یه لیوان آب خودم ،گفتم تخمه مرغ میخوری گفت آره براش آبپز کردم اونم خورد بهدش آب جوش و نباتم بهش دادم...قشنگ سیر سیر شد گذاشتمش تو گهواره دوباره و خوابید...آسون نبود ولی سختم نبود..بعضی وقتا بهونه ی شیر و میکرد دیگه نمی‌دونستم چیکار کنم باباش میبرد میچرخوندش،،،اینم بگم لباس پوشیده بپوشید خیلی بهتره کمتر دلشون میخواد😄🤭
امیدوارم مفید بوده باشه🌹
مامان نی نی کوچولو مامان نی نی کوچولو ۱ سالگی
#قطع کامل شیر
من شیر شب پسرمو بصورت تدریجی قطع کردم و خیلی زیاد هم بچم هم خودم اذیت شدیم چهل شب من با این بچه داستان داشتم بیدار می‌شد و گریه های وحشتناک ،اینسری که دکتر بردم دیدم وزنم کم کرده ،تصمیم گرفتم کلا شیرشو قطع کنم ،دکتر گفت بهتر بچه تا دو سال شیر بخوره ولی نه به این صورت رفتم شیر کم کنم و تدریجی قطع کنم دیدم هی میاد سمتم غذا نمیخوره در یک حرکت تصمیم گرفتم یهویی شیر قطع کنم اصلا نمی‌خوام بگم خوبه یا بده هر بچه ای فرق می‌کنه ولی واقعا برای بچه من با این حجم از وابستگی به سینه تنها راه این بود چون هی سرگرمش میکردم پنج دقیقه بعد باز یادش میومد و گریه شدید چسب زدم نوک سینم گفتم بوف شده مامان دیگه پسر بزرگی شدی باید با لیوان بخوری کلی هم با همسرم باهاش بازی کردیم بهش کلی محبت کردم همش بغلش کردم و میکنم ولی خدایی یهویی خیلی خوب بود خودش میاد میگه بوف و اصلا هم گریه نکرد و تمام تلاشمو کردم نبینه هی سینمو که براش خاطره بد بمونه چسب بهش دادم زدم به پاش گفتم ببین پات بوف شده چسب بزنیم تا از چسب هم خاطره بدی نمونه خلاصه سرتونو درد آوردم قطع شیر یهویی برای من و بچم خیلی خوب بود اصلا گریه هم نکرد وابستگی به خواب هم نداشت که با شیر بخوابه اینارو قبلا قطع کرده بودم انشاالله که وزن گیریش خوب بشه
مامان ایرمان مامان ایرمان ۱ سالگی
واقعا یه روزایی یه لحظه هایی تو پروسه ی سروکله زدن با بچه حس میکنم الان یکی پاشو گزاشته رو مغزم در این حد متلاشی میشم🤕
دیشب تا صب چندین بار بیدار شدم که یا شیر میخواست یا پستونکش درومده بود بعدم پنج صبح تو خواب گریه کرد و دوباره خوابید
گفتم خب دیگه الان میتونم بخوابم
تا اینکه دقیق ساعت هفت دوباره پاشد و همون لحظه دستمو گرفت که پاشو بریم
نه چشمام درست میدید نه مغزم کار میکرد که الان کجام
همزمان گریه هم میکرد که زودتر پاشم بغلش کنم
و تا الان که ساعت یازدهه نمیخوابید
هرررچی تلاش کردم نخوابید باابنکه خستش بود
شیر دادم اب دادم قصه خوندم غذا دادم ده هزاربار لالایی مورد علاقشو پلی کردم و نخوابید
یهو تو بغلم بود سرشو اورد عقب محکم زد تو بینیم
و واااقعا اون لحظه تیر خلاصی بود حس کردم الان منفجر میشم دیگه
فقط با صدای بلند گفتم ماماااااان😩
چشامو محکم بستمو تند تند اشکام اومد از درد و حرص
پاشدم از اتاق رفتم بیرون که فقط عصبانی نشم سرش
و جالبه که دقیقا هر ماه هجدهم که میشه یعنی وقتی یک ماه بزرگتر میشه همزمان هم تنظیماتش بهم میریزه!
الان بلخره خوابید خداروشکر
فقط میگم خدایا منو هر روز صبور تر کن خیییلی این روزا فرسایش روانیم زیاده شده😓