۱۹ پاسخ

انقدر قهر کرده رفته خونه ننش که عادت کردم نباشه الانم خودم راه نمبدم بیاد چون باز قهر کرد رفت
گفتم برو آدم شدی بیا

وقتی نامزد بودیم نزدیک ۸ ماه همو ندیدیم
و خیلی خیلی واسم سخت بود
ولی خب گذشت

خیلی خیلی سخت همراه بادلتنگی و گریع و شهر غریب وتنها تو یکماهش ی هفته خونه بقیش سرکار پیش اومده یکماه و کامل سرکار مونده

نه بزرگترین ترسمه
یه بار رفتم مسافرت با خاله هام و مامانم اینا صبح شوهرم خودشو بهم رسوند😂
یه بارم ۱۰ روز دور بودم نیکان ۳ماهه بود رفتم مسافرت نیاز داشتم دور باشم از خونه و شوهرم برم برا خودم باشم ک اونم هرروز تصویری صحبت میکردیم دیگ

چند ماه نه ولی دو هفته اینا شده دانشگاه میرفتم، خیییلی داشتم دیوونه میشدم

بله از یه ماهم بیشتر
زیاد بد نگذشت

من بیشترینش ۳ هفته بود
روزی ۲ ساعت اینا حرف میزدیم عکس میفرستادیم... خیلی بداخلاق شده بودم ب خاطر دلتنگی

ما الان دو ماهه جداییم

نه تا حالا نشده

اره موقع خدمتش شده ولی بعدش نه حتی یه شب

اره عزیزم من ۶ ماه تو عقد دانشجوی شهر دیگه بودم و ۶ ماه هم تو عروسیمون از هم دور بودیم خیلیییی سخت بود به خصوص که اوایل عروسیمون بود بیشتر سختممون بود ولی همش به همدیگه میگفتیم تموم میشه و با هم هر دو روز یه بار تماس تصویری میرفتیم
وای چقد سخت بود یادم‌میوفته اشکم در میاد

نه به ماه نکشیده خداروشکر

نه شاید نهایت ۱ شب 😍

من الان چند ماهه بخاطر زایمان بدی که داشتم مجبور شدم دوباره عمل کنم و خونه بابام هستم میاد بهم سرمیزنه چند روزی یکبار خسته شدم دیگه اما چاره نیست

بله شده ...ولی باز برگشتیم

یه هفته
گریه میکردم شبا

من ۱۰ روز ماموریت بود من تنها تو شهر غریب تو ی خونه کسی رو هم نمیشناختم
ولی انقدر تو اون ۱۰ روز خوردم ۲کیلو اضاف کردم🤣🤣

ما ولی میگذره باید تحمل کنیم انشاللله بخم میرییم 🤩🫂

دوریممون به ماه نکشیده خداروشکر

نهایتش دو هفته بوده 😅😅

ولی وقتی دور باشیم وقت بشه زنگ میزنیم چند ساعت صحبت میکنیم تصویری میگیریم یکم دلمون آروم میشه 🤭🤭

سوال های مرتبط

مامان آرمان کوچولو❤️ مامان آرمان کوچولو❤️ ۶ ماهگی