۱۰ پاسخ

بچگک ک خیلی با نرمش برخورد کرده...ای کاش نمیدادی...من میترسم بچم جیغ و داد راه بندازه

کاش نمیدادی چون دیگه حرفت باورنمیکنه
وقتی به رادمهرگفتم اوف شدشب موقع خواب گفتم دستت بزارروممه تاخوب بشه یک هفته بااین روش رفتیم دیگه یادش رفت

به بچه شیر پشیمونی نده دیگه یکبار تصمیم بگیر اینجوری سخت تره

منم دقیق تا دو سالگی دادم یادمه شب اول اینقدر اذیت شد که نگو.... فقط اینو بگم من اون شب تا صبح گریه کردم خیلی خیلی سخته..... اما شب اول بگذره تموم میشه

خب عزیزم هممون تجربه کردم
پسر من همین الانشم میاد میبوسه ک اوف خوب بشه دلم کباب میشه ولی خب بچه گناه داره باید جداش کنی

آخی با خوندنش بغضم گرفت چه سخته
خداروشکر دخترم شیرخشکیه

بچه خودش داشته جدا می‌شده تو نزاشتی

همه این کلمات رو‌گفت؟

عزیزم اول رو خودت کار کن بعد اقدام کن😂😂😂

ای خدا، بمیرم الهی
ولی کاش طاقت میاوردی بهش نمیدادی، میدونم خیلی سخته ولی خب سختیش همین یکی دو روزه س،

سوال های مرتبط

مامان آدریَن🐣 مامان آدریَن🐣 ۲ سالگی
الهی بگردم از دیشب به آدرین شیر ندادم🥺
راستش دیشب بجای شیر آب ریختم تو شیشه خورد ولی خوابش نبرد انقدر اینور اون ور کرد بعد از ۲ ساعت تو بغلم خوابش برد. امشبم شیشه رو قایم‌کرده بودم اولش همش دنبال شیشه بود گریه میکرد میگفت جی جی رو کنسول تختشو نگاه میکرد، بهش گفتم مامان دیگه جی جی نداریم تموم شده ولی بازم گریه میکرد گفتم بیا بغلم لالا کن گرفتمش بغلم لالایی براش گذاشتم با دست زدم پشتش تا بخوابه ولی تو بغلم نخوابید اومد کنارم پتوشو گرفت بغلش و خوابش برد چون غروب نخوابیده بود و خسته بود زود خوابش برد🫠 دلم سوخت براش بچم راحت کنار اومد
خداکنه دائمی باشه و شبای دیگه اذیت نکنه که مجبور بشم بهش شیشه بدم🥺 شوهرم که دید اولش آدرین گریه میکنه گفت توروخدا بزار اعصابمون راحت باشه تا ۲سالگی شیرخشک دادیم الانم ۲هفتس پاستوریزه میدی تا ۳سالگی بده بخوره گفتم تو کاریت نباشه بزار شیشه از سرش بپره. البته اینو بگم آدرین چندماهه فقط موقع خواب شیرمیخورد درمواقع عادی اصلا شیرنمیخورد. بمیرم برای مظلومیتت مادر🥺🥲
مامان محمد مامان محمد ۲ سالگی
تجربه شیرگرفتن از شیر مادر
5آبان تصمیم گرفتم محمدو از شیر بگیرم صبح از خواب بلند شد خواست شیر بخوره گفتم شیر اوف شده (البته فقط یک سینه رو) دستمال کاغذی وچسب زدم گفتم اوخ شده دیگه ونازکن هربار که خواست بخوره گفتم ببین اوخ شده دیگه نخورد تا کلایادش رفت چون یک ماه مونده بود دوسالش بشه عجله نداشتم 10آذر ظهر شیر دادم خوابوندم بعد دستمال کاغذی وچسب زدم به اینیکی سینم، بلند شدنی خواست شیر بخوره گفتم اوخ شده، یکم گریه کرد دیگه خوابش پرید بعدتا شب باهاش بازی کردم یا اصلا ننشستم زمین شیر یادش بیافته، شب گذاشتم رو پاهام یه لالایی اروم باز کردم باز توش گریه کرد و منم همش سوره بروج رو میخوندم براش خوبه برا گرفتن از شیر، نصف شبی که شیر میخواست اون لالایی رو باز میکردم باصدای کم، میزاشتم رو پاهام، روز دوم موقع خوابیدنش گذاشتم روپاهام ولی نصفه بلند شدنی لالایی رو میزاشتم پیشش خوابکی میخوابید، الان دیگه لالایی رو باز میکنم خودش میفهمه وقت خوابشه زود میاد
آنقدر سخت می گرفتم ولی خیلی خوب گرفته شد زیاد گریه نکرد،
البته سوره بروج رو نوشتیم بستم به بلوزش،
مامان دوتاتوت فرنگی🍓 مامان دوتاتوت فرنگی🍓 ۲ سالگی
مامانا دخترم دیوونم کرده
دوباره شروع کرده موقع خواب شب زیاد شیر میخوره با اینکه امشب لوبیا پلو خورد و زیاد هم مورد نسبت ب قبل ... مامانم هم پیشمون بود کلی بازی کرد خسته شد اما موقع خواب ۱۵۰ تا دادم بعد عادت داره شیر میخوره پامیشه می‌گرده گشته اومده دوباره دراز کشیده اینور اونور شده بعد دوباره شیر خواست رفتم یه پیمونه هم آوردم....دیگه گفتم هی عادت نکنه به شیر کم آوردم ...دوباره خورد بعد رفته اتاق خودشون دراتاق بسته منم خوابن برده بود پاشدم دیدم هنوز نیومده رفتم میبینن میگه پی پی ....یعنی انقد عصبی شدم...چون کار همیشه ش هست ...گفتم بیا بخپاب و اینا نیومد ‌‌‌‌‌..رفتم دراز کشیدم بعد ده دقیقه درو باز کرده مامان بیا رفتم عروسک آوردم کنارش گذاشتم خودمم زدم خواب...انقد اینور اونور شد بعد دوباره شیر خواست خودمو زدم بخواب انقد گریه کرد رفتم یه پیمونه دیگه آوردم همه رو خورد خوابید... طول شب هم دوباره بیدار میشه برا شیر ...کلا شب ها زیاد شیر میخوره ...من چجوری دخترم رو از شیر بگیرم 😭