الهی بگردم از دیشب به آدرین شیر ندادم🥺
راستش دیشب بجای شیر آب ریختم تو شیشه خورد ولی خوابش نبرد انقدر اینور اون ور کرد بعد از ۲ ساعت تو بغلم خوابش برد. امشبم شیشه رو قایم‌کرده بودم اولش همش دنبال شیشه بود گریه میکرد میگفت جی جی رو کنسول تختشو نگاه میکرد، بهش گفتم مامان دیگه جی جی نداریم تموم شده ولی بازم گریه میکرد گفتم بیا بغلم لالا کن گرفتمش بغلم لالایی براش گذاشتم با دست زدم پشتش تا بخوابه ولی تو بغلم نخوابید اومد کنارم پتوشو گرفت بغلش و خوابش برد چون غروب نخوابیده بود و خسته بود زود خوابش برد🫠 دلم سوخت براش بچم راحت کنار اومد
خداکنه دائمی باشه و شبای دیگه اذیت نکنه که مجبور بشم بهش شیشه بدم🥺 شوهرم که دید اولش آدرین گریه میکنه گفت توروخدا بزار اعصابمون راحت باشه تا ۲سالگی شیرخشک دادیم الانم ۲هفتس پاستوریزه میدی تا ۳سالگی بده بخوره گفتم تو کاریت نباشه بزار شیشه از سرش بپره. البته اینو بگم آدرین چندماهه فقط موقع خواب شیرمیخورد درمواقع عادی اصلا شیرنمیخورد. بمیرم برای مظلومیتت مادر🥺🥲

تصویر
۱۷ پاسخ

ببین مهم اینه که اصلا کم نیاری .دو روز گریه میکنه تحش ۴ روز .بد فاز باشه یه هفته .اما اگه یبار کوتاه بیای .قل تو میفنه دستش و دیگه اون کوتته نمیاد اینقدر گزبه میککه تا به دستش بیاری .نده بهش

یکم سخته ادم دلش میسوزه
ولی دیگه تایمش بود میگذره این روزا هم ناراحت نباش
تو لیوان شیر پاستوریزه بده شب قبل خاب
با نی بده اگه با لیوان نمیخوره

پسرمن طی روز اصصصصلاشیرنمیخاد فقط شبونه موقع خاب و نیمه شب تقریبا تا صب ۲بار شیرمیخوره
کاش منم میتونستم ازشیربگیرمش

منم باید ماهلینو بگیرم دلم نمیاد نمیدونم چیکار کنم هنوز هیچ تلاشی نکردم ماهلینم فقط شب تا صبح میخوره بیدارم میکنه میگه شیشه
امشبم شیرشو میدم از فردا شب باید بگیرم

من هنو نتونستم نویان بگیرم
از شیشه
شیرش کم میخوره
ولی گیر میده تو شیشه اب بریز😶

الهی بگردم
منم رادمهر رو‌ ۳.۴روزه از شیر گرفتم
دوروز اول بی تابی کرد الان دیگ چیزی نمیگه

خشبحالت محدقه من اراده ندارم میترسم.اخه خیلی وابستس ب شیرخشک

ای جانم ماشاالله بهش ان شاالله که دیگه بهونه نگیره من که به آنیا گفتم هاپو خورد دیگه بی خیال شیشه شد ولی هنوز قبل خواب باید شیر بخوره من بهش شیر پاکتی کوچیک میدم دستش میخوره یه وقتهایی هم تو لیوان براش میریزم میخوره اگه شیر نخوره اینقدر گریه میکنه که کلافه امون میکنه تو هم میخوای اینجوری امتحان کن ان شاالله که بخوره💙

کاش میزاشتی میخورد وقتش ک برسه خودشون دیگه نمیخورن.پسره من کلا ۷ماه شیرخشک خورد بعدش پاستوریزه خورد تا ۳سالگی همه میگفتن وای بزرگ شده دیگه نده بهش و کلی حرف مفت میگفتن تا وقتی زن بگیره میخواد بخوره منم میگفتم آره تا آخر خیلی راحت خودش یشب گفت من دیگه مرد شدم شیشه نمیخوام

چطور گرفتی

من که شیر گاو میدم والا خوبه تو این فصل شیر گرم گلو رو صاف می‌کنه شیر گاو بده شب ها و صبح زود در طی رو نده

من توی لیوان نی دار میدم خیلی خوب میخوره و دوست داره شیر پاستوریزه میدم

من شیر پاستوریزه میدم بهش

اره آدم دلش میسوزه
ولی مجبوریم

اي خدااا خوشمزه پاهاشو ببين😍
كاره خوبي كردي عزيزم
ديگه داشت دير ميشد اينطوري خودشم راحت شد
☺️

خوشبحالت تونسی من نمیتونم نورا نصف شب بیدار میشه شیر میخاد آخر شبام فقط باشیشه خابش می‌بره ینی من موندم چجوری بگیرمش

من هم از پستونک هم از شیر گرفتم راحت شدم اسم شیشه شیر هم نیاورد والا تعجب کردم خیلی راحت بود

سوال های مرتبط

مامان یارا مامان یارا ۲ سالگی
یارا امشب حدود ساعت 12 شیر خواست بایاش تو شیشه براش آورد. گفتم برو بخواب گفت همینجا تو هال میخوابم دراز کشید و نخوابید
ساعت 1 بردمش تو تختش دگ شیرش ندادم
اول کمی بازی بازی کرد 3 بار شنگول و منگولو گفتم. بعد گفت شیر
بهش گفتم ی بار خوردی
گریه کرد
هرچی خواستم باهاش حرف بزنم گریه کرد

الان مامانم بود یا باباش فوری شیر تو شیشه میدادن. وسط گریه هاش همه ش باهاش حرف زدم صداشو میبرد بالاتر جیغ میزد و اصلا گوش نمیداد.
بعد گفتم همسایه ها گریه هاتو شنیدن الان همه خوابن...
هیچ بچه بزرگی با شیشه شیر نرفته تو مدرسه یا مهد (مهد دوس داره اونرثز رفتیم محیطشو دیدیم ثانیه ای دستمو ول نکرد)
بعد گفت شیر بازم. گفتم میتونم تو لیوان بیارم. گریه کرد گفتم میخوای تو قمقمه بخوری؟
گفت آره
آوردم براش ی قلوپ خورد دیگه نخورد
پرسیدم شعر بخونم؟ گفت آره خوندم براش تکون هاش تو تخت آروم شد
پاشدم دیدم تو آرامش قبل خوابه نوازشش کردم و خوابید.


خیلی دلم سوخت شیر خواست و شیشه شو ندادم.... 😔ولی ترک شیشه رواستارت زدم امیدوارم موفق بشم.
مامان نلین مامان نلین ۲ سالگی
خب اومدم تجربه ی خودمو در مورد ترک پستونک بگم نمیگم راحت بودش ولی اونجوری که برای خودم غول ساخته بودم نبودش من ۱۲ روز پیش خیلی یهویی نلین از خواب بیدار شد تصمیم گرفتم پستونک بهش ندم البته نلین تا قبل ۱۸ ماهگی فقط برای خواب و هنگامی که از خواب بیدار میشد بهش میدادم که دوباره به خوابش ادامه می‌داد تا اینکه از اردبیهشت ماه که تب ۴۰ درجه کرد وابسته پستونک شد که فقط می گفت پستونک که کلا در طی هم زیاد می خورد یه مدت گفتم ایرادی نداره چون دندونش هم در می آورد از اونورم خواب در طی شبش خیلی بدجوری شده بود پشت هم توی خواب بیدار میشد و پستونک می خواست دیگه دیدم خیلی وابسته شده صبح بیدار شدم گفت پستونک گفتم مامان نمیدونم کجا گذاشتی برو بگرد پیداش کن تا ساعت یازده موقع خواب نیم روزش یه پنج دقیقه گریه کرد و خوابش برد بیدار شد گفت پستونک نلین به پرنده ها علاقه داره گفتم مامان پرنده ها بردند گفتند نلین بزرگ شد گفتند چیزی دیگه ی برای نلین میاریم گفت نه نه منم پشت هم تکرار میکردم پرنده ها بردند تو که پرنده ها رو دوست داریی تا غروب حسابی سرشو گرم کردم حسابی خستش کردم شبش رفتیم با هم عروسک به همراه وسیله های تمیز کاری خریدیم نلین خیلی جارو دسته بلند دوست داره گفتم نلین کدام‌ها رو دوست داریی پرنده ها گفتند هر کدوم دوست داریی بردار که انتخاب کرد اومدیم خونه خیلی خسته بودش زود خوابش گرفت در طی شب هم بیدار شد یکبارش روی پام گذاشتم چند بار دیگه پشتشو ماساژ دادم خوابش برد نمیگم راحت خوابش برد حتی چند دقیقه گریه هم کرد ولی خب اونجوری نبودش زود خوابش می کرد فرداش چند باری اومد گفت پستونک بازم همون جمله ها رو گفتم و عروسکشو نشون گفت باشه روز سوم تب کرد بقیه رو پایین میذارم