۳ پاسخ

اصلا چیز نگران کننده ای نیست. الان سن کنجکاوی جنسی شون هست . اسم این کارهاشون رو خودارضایی یا لذت بردن جنسی نمیذارن! چون خوششون میاد این کارهارو میکنن. فقط سرگرم کردن جوابه. برو روش های سرگرم کردن دخترت رو یاد بگیر ببین به چی علاقه داره . دیگه هرکار بلدی بکن تا حواسش پرت بشه

تنها راهش محبت و بازی کردن و حواس پرتیه

باهاش خیلی آروم رفتار کن یه جوری باهاش صحبت کن که ازت نترسه ازش بپرس چرا اینکارو میکنه وقتی اینکارو میکنی چه اتفاقی میفته آروم آروم سوال کن اول دلیلشو بفهم بعد پیشنهاد میکنم با مشاور صحبت کنی تا راه حل درستی بهت نشون بده تا این رفتارو فراموش کنه

سوال های مرتبط

مامان فرشته ها❤👼👼 مامان فرشته ها❤👼👼 ۱۶ ماهگی
امشب انقدر گریه کردم خدا میدونه، چرا دختر من بیشفعال باید بشه ،باورتون میشه یه دختر ۱۵ دیگه دارم نمیتونم هر دو با هم نگه دارم تا حالا نشده یه هفته بیشتر نگه دارم اون یه هفته هم همش خونه مادرشوهرم پایین میره میاد وگرنه پدر درمیاره، بعد یه هفته هم خونش مامانم هست،از دو سالگی ما فهمیدیم با بقیه یکم،فرق میکنه هر دوره هم یه جور اذیت میکنه ،الان چه جوریه حتی با اینکه دارو میخوره،بیقراره نا ارامه،زیاد حرف میزنه ،باید ببینید چی میگم ،تلویزیون نگاه نمیکنه در حد پنج دقیقه همش میخواد بره بیرون ،با بچه ها میخواد بازی کنه بیشتر اوقات نمیسازه بهشون کرم میریزه ،دست بچه ها رو فشار میده دور لبش همش لیس میزنه انقدر ابن کار و کرده دور دهن سیاه شده ،زخم شده خوب نمیشه،تازه الان کنترل شده اینه چند روز امدم یه دوز به پیشنهاد دکتر قطع کردم لامصب خیلی بد میشه خیلی، همین الان خواهرم میگه با این وضع چه جوری مدرسه میخواد بره ،پنج ساعت تو مدرسه بشینه به معلم گوش بده بچه ای همش در حال جنب وجوش هست یه جا نمیشینه ،سر سفره میرقصه تو ماشین نمیشینه همش در حال و جنب وجوش،بازی کردن زود حوصلش سر میبره،بلند میشه میره حوصلش نمیگیره،میدونم شاید الان بگیید اینا عادیه ولی چون قبلا بدتر از این بوده تحمل نداره امشب همش قلبم درد میکرد دست هامو به گوشم گرفته بودم دیگه صدای دختر هامو نشنوم بهم خیلی فشار اومده 😔😔😔😔😔😔😔دو تا روان پزشک کودک و روان شناس کودک بردم هر سه،بیشفعالی تایید کردن،کاش دخترم دارو نمیخورد ولی اگه نخوره بهم میریزه😭😭😭😭😭😭
مامان آقامحمدفرهان🤍 مامان آقامحمدفرهان🤍 ۵ سالگی
سلام .خانما لطفا بخونید و نظرتون بدید بچه های شمام مثل پسر من وابسته ان؟؟؟ینی تنها ی بازار نمیتونم برم حتی .میشینه گریه می‌کنه ک منم بیام
ی مدت میرف مهد بهتر بود هرچند ک اونم چون پسر خالش اونجا بود میرف راحت الآنم باشگاه می‌ره باید خودم ببرمش بیارمش
دیروز مامانم اینا اینجا بودن ب خواهر کوچیکم گفتم تو ببرش باشگاه
من دیگ مهمون دارم نرم
لباس پوشیدن حاضر رفتن پایین جلو در دیدم خواهرم زنگ زد ک فرهان گریه می‌کنه میگه من نمیام هرچی بهش گفتم تو با خاله برو منم نیم ساعت دیگ میام نرف ک نرف منم گفتم ولش کن بیاید بالا
مامانم اینام کلی ناراحت شدن ک کاش ما نمیومد طفلک بچه از کلاسش جا موند
ینی ب حدی عصابم بهم ریخته ک از دیشب با پسرم حرف نمی‌زنم
با همسرمم قهر کردم گفتم یخورده ام تو وقت بزار بچه با توام بیاد بیرون با توام بگرده شاید بهتر شد انقد با من می‌ره میاد فقط منو میبینه
نمیخام مقایسه کنم ولی بچه میشناسم از فرهان کوچیکتر خیلی مستقلن
چن روز پیش با خواهرم اینا رفتیم پارک پسرش از فرهانم کوچیکتره چن ماه میرف برای خودش دوست پیدا میکرد میرف بازی فرهان میگف چرا سامیار دوست پیدا می‌کنه بیاد با من بازی میگفتم توام برو باهاشون دوست شو بازی کن میگف ن نمیخام
امسال باید بره پیش دبستانی میترسم واینسته گریه کنه
مامان امیرعلی💙ضحی💗 مامان امیرعلی💙ضحی💗 ۵ سالگی
سلام خانما دارم دیوونه میشم،مادرشوهرم بس ک گفته فلانی شیر خشکیه با یه با مریضه با یه افتادن دستش دوبار شکسته فلانی خواسته راه بره افتاده دستش شکسته خودم کم اذیتم اینا هم فک میکنن من از عمد میدم خب پانمیشه منم شیر و شیرم نمیخوره انگاربراش اهمیتی نداره شیر خوردن ی نخوردن،پسر اولمو شیرخودم دادم کم بود اما تااخر شیرخودم خورد ۴ماهگی یکم ناسازگاری دراورد اما بالاخره هرطور بود خورد البت شیشه بهش نمیدادم،حالا دخترمو بخاطر ک شیر نمیخورد شیر خودمو دوشیدم یه هفتس شیر خشک میدم البت کم دخترم چن وقتی هس گاهی میاد تو بغلم برا شیر گریه میکنه و خودشو عقب میکشه امروز هرکاری کردم نخورد تا دیگه از صب تابعدازظهرشیر نخوردن یکم خورد و خوابید الانم دلم طاقت نیاورد باز بهش شیرخشک دادم توخواب البت،حالا بین دو راهی ام شیر خودمو بدوشم و شیر خشک هم بدم یا اصرار کنم برا شیر همون موقع هم ک تو شیشه نمیدادم می‌خوابید و شیر نمیخورد وزنش کم بود چیکار کنم😓😭لطفا راهنمایی کنین