تجربه زایمان سزارین
پارت۶
یه چیزی بگم اولش اصلا دعا نکنید وزن بچه تون بالا باشه دعا کنید ایشالا فقط سالم باشن همین مهمه من هی میترسیدم وزنش کم باشه هی میخوردم هی میخوردم هم وزن خودم رفت بالا هم وزن بچم خداروشکر ک فقط سالمه ولی ممکن بود یوقت خدایی نکرده دیابتم داشته باشه پس تا میتونید رعایت کنید رژیم غذایی تون رو ک بعدا مشکلی نداشته باشید چون وزن بالای خودتون ممکنه هزارتا مشکل براتون درست کنه من قبل از بارداری و تا ماه ۵ وزنم ثابت بود ۸۴ کیلو بودم ولی خب بازم بالا بود من قدم ۱۷۵ هست و وزنم ۸۴ بود و تقریبا ۱۰ کیلو اضافه وزن داشتم و نباید تو بارداری خیلی اضافه میکردم ولی خب رعایت نکردم و ویار داشتم ب شیرینی هی میخوردم شدم اخرش ۱۰۰ کیلو یه چیزس ک حتما در موردش از دکتر بپرسید اونایی ک سزارین هستید طبیعیا رو نمیدونم چطوریه ولی اونایی ک سزارین هستید چ وزنتون بالاست چ پایین حتما حتما از دکترتون در مورد امپول و داروهای ضد لختگی خون یا همون جلوگیری از آمبولی بپرسید من اطلاعاتی در این مورد نداشتم و نپرسیدم شما حتما بپرسید ک مثل من استرس نکشید و خدایی نکرده بلایی سرتون نیاد
من چون وزنم نسبتا بالا بود و دیابت لب مرز داشتم و ورم بارداری ام داشتم با اینکه فشارم خوب بود دکتر باید برام آمپول و دارویی برای جلوگیری از لختگی و آمبولی میداد ک نداد شاید اگر من میدونستم و اطلاعاتی داشتم و ازش میخواستم میداد ولی خب قسمت این بود ک نداد وقتی من از بسمارستان مرخص شدم شنبه زایمان کردم یکشنبه مرخص شدم از سه شنبه زیر سینه هام قفسه ی سینم شروع کرد به درد گرفتن
ادامه پارت بعد

۴ پاسخ

عزیزم کدوم شهر هستین

خداروشکر ک حالت خوبه

وای من حالا زیاد نمیخورم
اما هورمونام‌منو‌ترکونده ۱۰۰کیلو شدم
دکتر گفت بعضیا اینجورین

باز خداتو شکر کن سزارین بود من تو طبیعی ۱۴ ساعت درد کشیدم دهنم سرویس شد التماس میکردم منو سز کنن مرگو به چشم دیدم

سوال های مرتبط

مامان فندق مامان فندق ۴ ماهگی
تجربه زایمان سزارین
پارت۵
یه چیزی ک یادم رفت من یکم صحبتو داشتم ولی خداروشکر سردرد نگرفتم تا تونستم صحبت نکردم و سرمو تکون ندادم خدایی تو ریکاوری فقط یکم صحبت کردم با بغل دستیم ک بعد من عمل شده بود و خداروشکر سردرد نگرفتم خونریزی ام حین عمل و تو بخش ک اومدن عوضم کردن نمیدونم چقدر بود ولی تا الان ک ۱۶ روز گذشته همچنان خونریزی در حد پریودیای خودم دارم و نمیدونم کی تموم میشه
هم اتاقیمو داشتم میگفتم خلاصه اگر بتونید طبیعی فکر کنم بهتر باشه از روی ظاهر هم اتاقیم نسبت ب من حالش بهتر بود با ویلچر اوردنش خودش بلند شد رفت بالای تخت بچش و گرفتش بغلش تا نشست رو تخت شروع کرد ب خوردن چای و ابمیوه و ریلکس بود حالا من بزور یکم سرمو تکون میدادم ک ببینمش فقط تازه بخیه ام خورده بود فقط شب یه کم دلش درد میکرد و براش یدونه شیاف زدن ولی کلا راحت تر از من بود هم خودش کاراشو میکرد هم دردش کمتر یود هم بچش بیتابیش کمتر بود ولی بچش خیلی ریز بود ۲کیلو۸۰۰ بود وزن بچه ی من بالا بود اصلا طبیعی نمیتونستم زایمان کنم بنظرم کار خدا بود ک سزارین رو از اول انتخاب کردم ولی بنظرم شماها اگر تونستید و دکتر اجازه داد دو روز قبلش ی سونو وزن جنین برید ک بفهمین تقریبا وزن بچه تون چقدره بعد راحت تر تصمیم بگیرید برای نوع زایمان
من فرداش قبل از ظهر مرخص شدم حالا از مشکلی ک بعدش برام پیش اومد تو پارت های بعدی براتون میگم حتما ک شماها حواستون باشه و از یسری. چیزا بتونید پیشگیری کنید
مامان نون خامه ای🩷🧁 مامان نون خامه ای🩷🧁 ۲ ماهگی
پارت دوم داستان زایمان
و من دیگ واقعا استرس گرفته بودم و ضربان قلب بچه هم رفته بود بالا تا و خب برای بچه دارو و اینا تو سرم ب من زدن ک بهتر شد ولی خودم هنوز سردرد و اینا رو داشتم ک دکتر اومد گفت این دوز آخر ضد سردرد تو سرم رو بگیر اگر بهتر نشی باید اورژانسی ببریمت سزارین و من دیگ از نظر زایمانم خیالم راحت شد و این رو بگم ک واقعا از طبیعی ترسیده بودم و خوف ورم داشته بود ک این شرایط رو بدتر کرده بود..
سرم سردردم هنوز کامل تخلیه نشده بود ک ماما ها اومدن و برام سوند وصل کردن و من رو برا اتاق عمل آماده کردن و با همون تخت چون سردرد داشتم من رو منتقل کردن اتاق عمل رفتم داخل اتاق عمل ی اتاق گرم بود ک پرسنل داشتن لوازم عمل رو آماده میکردن و منم گفتم نگاه ب لوازم نکنم ک بترسم ولی خب واقعا ی حس بیخیال نسبت ب خودم داشتم اما نگران بچه بودم چون سن بارداری من ۳۶ هفته و ۶ روز بود و داشتم زایمان میکردم دکتر اسپاینال اومد و من رو سرگرم کرد و کمرم رو سِر کرد و یهو پاهام داغ شد و بی حس شده م همش قرآن میخوندمو دعا میکردم ک یهو گفتن مبارک باشه دختر نازت بدنیا اومد و از بالا پرده نشونم دادن منم گریه کردم حسابی..بردنش وضعیتش رو چک کنن ک من همش خبر گرفتم و میگفتن خداروشکر کامل و سالم هست و بعد آوردن گذاشتن رو صورتم و حسابی بوسش کردم
مامان نی نی قشنگم مامان نی نی قشنگم ۱ ماهگی
خانما منم تو ۳۷هفته و یک روز سزارین شدم چون درد زایمان طبیعی داشتم ب درخواست خودم سزارین اختیاری کردم و پریودی سی و هشت هفته کامل بودم تحربیاتم رو خلاصه بهتون میگم بی حسی تو اتاق عمل دست دکتره عالی بود درد نداشتم خود دکتره ک پول دادم سزارین انجام داد دست سبک بود خداروشکر نیازی ب پمپ درد نبود ولی پیشنهاد من بهتون اینه حتما بگیرین ک شوکه نشید از درد بعد بی حسی ماساژ رحمی بعد اتاق عملم نداشتم خداروشکر راه رفتن بعدشم اولش یکم درداوره ولی زود خوب میشید توصیه دیگ ام اینه اگ دست تنها هستین ب هیچ عنوان سزارین نکنید هم خودتون هم نی نی احتیاج ب مراقبت بیست و چهار ساعته دارین رفتین خونه برای بلند شدن و خوابیدن باید حتما کسی باشه چون مث من داغون میشید ولی خب در هر حال تا الانش پشیمون نیستم از سزارین چون درد غیر طبیعی نکشیدم نهایتا با شیاف کنترل میکنم امیدوارم حال همتون خوب باشه و نی نی تونو بسلامتی چ طبیعی چ سزارین بغل بگیرین واس شاه پسر منم دعا منید همیشه سالم و تندرست و شاداب و عاقبت بخیر باشه