۵ پاسخ

جور دیگ بخوابونش شعر براش بذار همراه با شعر خودتم با صداهای بچگونه یا بزرگونه واسش بخون پشت ب خودت بخوابون که صورتتو نبینه و بادست آروم آروم ریتمی بزن پشتش چند شب بی‌قراری می‌کنه اما عادت می‌کنه...پسر من کلا بدون شیر نمیخوابید یعنی هر ده دقیقه شیر میخواست و شب و روز...ن بعدازظهر ن شب بدون شیر نمیخوابید اول یکی دوشب شیر شبشو قطع کردم شیر ندادم بجاش ازین شیر کوچیکا خریدم از ذوق با نی خوردن دیگ شیر نخورد بجاش روزی دوسه تا از این شیر کوچیکا میخورد...نی عروسکی خوشگل بگیر بذار تو لیوان. شیر پرچرب بگیر ک خوشش بیاد اینجوری هم تشویق میشه شیر گاو میخوره هم سیر میشه خوراکی های کم ضرر مثل ترد و چوب شور بهش بده...دوسه شب بی‌قراری عادیه بعدش خوب میشه.

پسر منم موقع خواب با مکیدن شیشه میخوابید ولی خودش ترک کرد دیگه نخورد ببین شامش رو ک میدی اخر شب ک میخواید بخوابید بهش کیک با شیر کاکائو یا شیر موز یا همون شیر ساده پاکتی با نی بده قشنگ شکمش سیر بشه بعد بیار پهلو بخوابونش اروم اروم پشتش رو ماساژ بده لالایی بخون میخوابه به شرطی ک شکمش سیر باشه پسر من الان میزان یه ماهه ترک کرده خودش از شیشه بدش اومد دیگه نخورد ولی خب من با این روش میخوابونم چون بالاخره نزدیکای صبح گرسنه میشن اما پسر من با این روش تا ۱۱ ظهر میخوابه

چند شب سختی داره
بیدار میشن گریه میکنن
من اینقدر راه میبردمش تا اروم میشد خوابش میبرد
۲ شب اول خیلی اذیتم کرد
دیگه کم کم گریه اش کمتر شد یکم راه میبردم میخوابید
بعد یک هفته کلا از سرش افتاد

منم دقیقا مشکل همینه😑هنوز نتونستم کاری کنم

منم بچم همیجوره دارم شیر گاو میدم بش

سوال های مرتبط

مامان یسنا مامان یسنا ۲ سالگی
سلام، تجربه ی خودمو در مورد از شیر گرفتن، من اول سوره ی یاسین و بروج خوندم و ب دخترم فوت‌کردم، بعد با توکل ب خدا شروع کردم،اول حدود دو روز میان وعده هاشو حذف کردم،یعنی موقع بیدار شدن و موقع خواب بهش شیر میدادم، بعد شروع ب حذف شیر صبح تا ساعت 12 کردم،تا چهار روز، بعد شروع ب حذف شیر بعداز ظهر تا ساعت 18 کردم، یعنی از صبح تا قبل خواب ظهر بهش شیر نمیدادم،موقع خواب شیر میخورد و بعد دیگه شیر نمیدادم تا ساعت 18، البته حدود دو روز اول وقتی از خواب ظهر بیدار میشد بهش شیر میدادم، کم‌کم شیر شو حذف کردم،بعد چهار روز شیر شب شو حذف کردم تا موقع خواب،دبعد از اون شب موقع خواب بهش شیر دادم و دیگه شیر نصف شب شو حذف کردم، بعد فرداش دیگه در کل شیر شو حذف کردم و دیگه موقع خواب هم بهش شیر ندادم، امروز اولین روزی بود ک اصلا شیر نخورد، دخترم خیلی وابسته شیر بود، شیر ک نمیدادم کلی گریه و جیغ،ولی حوصله کردم،باهاش بازی کردم،بردمش بیرون،سرشو گرم کردم،خیلی بهش محبت کردم، دیشب نصف شب خیلی گریه کرد ولی کوتاه نیمدم و رو پام با لالایی خوابید، گریه ک میکرد میدید کوتاه نمیام اروم میشد،البته خیلی باید حوصله کرد، من هر روز از خدا کمک میخواستم، تو این مرحله فقط خدا میتونه کمک کنه،کمی سخت ولی با توکل ب خدا شدنی، اصلا هم ب تلخک و چسب برق نیاز پیدا نکردم،فقط موقع گریه و جیغ صبوز بودم و کوتاه نیمدم،امیدوارم همه موفق باشند، فقط محبت یادتون نره، من خیلی بهش محبت کردم ک خدای نکرده اعتماد ب نفسش پایین نیاد