یک چیزی تعریف کنم الان که خودم فکر میکنم خندم میگیره
دیشب هانا نه صبحونه و نه نهار شو نخورد شام هم عدسی درست کردم هر کار کردیم نمی‌خورد منم خیلی اعصابم بهم ریخت گفتم هانا بس کن چرا اذیتم می‌کنی چرا غذا نمی‌خوری بعد دخترم از لحن من ترسید گریه کرد 🤦
همسرم اومد بغلش کرد بعد دیدم همسرمم داره گریه می‌کنه😶
بهش گفتم تو دیگ چرا گریه می‌کنی میگ هانا هنوز خیلی کوچولو سرش داد نزن گناه داره
بعد عذاب وجدان گرفتم از گریه شون منم شروع کردم به گریه کردن🤣
خلاصه سر سفره هر سه تامون گریه میکردیم بعد هانا دید ما گریه میکنیم فکر کرد داریم ادا درمیاریم شروع کرد به خندیدن 🫠
بعدش هم نشست همه غذا شو خورد😐
فقط میخاست اشک ما رو در بیاره
خلاصه بچه هاتون غذا نمی‌خوردن گریه کنین شاید جواب داد😂

وایییی 😂

ای جانم منم بغضی شدم چرااااا🥲🥲
پسر منم جدیدا هیچی نمیخوره همش نگرانم ولی شوهرم عین خیالشم نیس میگه گرسنه باشه میخوره فقط شیرخشک میخوره

آخ دقیقا این بساط ما هر چند وقت تو خونمونه🤣🤣🤣

دهنت سرویس 🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣 شوهرت خیلی جالب بوده😂

ای جان دختر قشنگ❤️ 😄چه باباش پشت دخترشه

عالی بود😄بازم خداراشکر خاطره میشن یه باردیگه امتحان کن وهرسه تاتون گریه کنید فیلم بگیر یارگاری بمونه🤣🤣🤣

عزیزم😂😂😂😂

از امروز همگی سر سفره میزنیم زیر گریه

🤣🤣🤣🤣🤣

🤣🤣ی بچه دوتا ادمو دست انداخت 😂😜

😂😂شب امتحان کنیم

اخی ننه فقط همسرت🥹 گوگول

راه تضمینی غذا خور شدن بچه😂=گریه دسته جمعی😂

😂😂😂😂😂😂