۹ پاسخ

ترسیده احتمالا
قران بذار بالا سرش براش ایت الکرسی بخون

دختر منم گاهی اوقات اینجوری میشه ممکنه خواب بد دیده باشه

هر وقت دلشون میخواد میان بچرو از خواب بیدار میکنن منم نمیتونم چیزی بگم دیگه موندم چیکار کنم

همه ی اینارو اگفتم ی بار رفتم ی کم زود آوردم خونه رفته بودن ب همسرم گفته بودن ک بچرو نمیزاره ببینیم شوهرمم با من دعوا کرد

سلام خانما من پسرم ی سالشه و شیر خشک میخوره و حس میکنم وابستگیه آنچنانی بهم نداره مادشوهرم اینا طبقه پایین ما زندگی میکنن و هر دیقه میان میبرنش یا پایین یا بیرون هر دیقه ی چیز براش میخرن وقتی خواهر شوهرم یا مادر شوهرم میاد درجا پسرم سمت اونا میره و گریه میکنه ک منو ببرین وقتیم میره پایین میرم دنبالش گریه میکنه و بغل من نمیاد من باید چیکار کنم اصلا خانواده خوبی نیستن و کلمات خیلی زشت ب پسرم یاد میدن و چیزیم گفتنی ب همسرم میگن لطفا راهنمایی کنین

ممکنه از دندون باشه
لباساشم چک میکردی مورچه ای چیزی گازش نگرفته باشه

اگه دندون نداره شایدازدندونش باشه
یااینکه ترسیده

پسر منم دیشب اینجوری شد اخرش انقدر شیر خورد تا خوابید ب زور

این سه روز دختر من اونجور دوازده شب می‌خوابه از یک شب تا هشت صبح فقط گریه فقط گریه موندم دیگه

سوال های مرتبط