۶ پاسخ

مامانم همیشه میگفت مار بشو مادر نشو حالا فهمیدم چی میگه

واسه من سه جفته خدا همشون نگهداره

❤️❤️🫶🏻 در پناه ایزد باشید

الهی بمیرم برای مردم کشورم. چرا باید انقد استرس بکشیم‌ از دیشب تا حالا هزار بار مردیم 😭😭

دوستان میترسم من شوهرم راحت خابیده

منم با وجود اضطراب و ترسی که دارم همش به فکر پسرمم و براش شعر میخونم تا نترسه

سوال های مرتبط

مامان نیلرام 🤍🥹 مامان نیلرام 🤍🥹 ۱۴ ماهگی
مامان هامین مامان هامین ۱۳ ماهگی
یه فنجون نسکافه‌ی داغ کنار یه کلوچه‌ی ساده، یه لحظه‌ی کوتاه برای خودم، وسطِ تمامِ هیاهوی یه هفته شلوغ با یه کوچولوی پرانرژی. مامان بودن یه شغل تمام‌وقته ولی کسی نه وقت استراحت می‌ده، نه مرخصی. تو هم مثل من، شاید شب‌ها با چشم‌های نیمه‌باز از خواب بپری صداش بیاد، بغلم بخواد، دندون دربیاره یا فقط دلش بخواد مطمئن شه هنوز کنارشی. صبور بودن آسون نیست، مخصوصاً وقتی خودت خسته‌ای، گرسنه‌ای، یا حتی دلت گرفته. اما می‌دونی؟ همین که هر روز با عشق بغلش می‌کنی، با لبخند بیدارش می‌کنی یعنی داری دنیای یه آدمو قشنگ می‌سازی یعنی قهرمانی، حتی اگه کسی برات مدال نزنه. اگه امروز یه نفس عمیق کشیدی، یه فنجون نسکافه برای خودت ریختی و چند دقیقه با خودت خلوت کردی بدون که اینم یه جور قدرت و مراقبته؛ از خودت، تا بتونی بیشتر برای اون کوچولوی نازت باشی.

🌻🌸 برای همه‌ی مامانایی که وسط بی‌خوابی‌ها، هنوز عشق می‌کارن،شما قوی‌ترین آدمای دنیایین، حتی اگه گاهی بغض کنین.
صبوری‌تون قشنگه، حتی اگه کسی نبینه‌ش. یک دنیا عشق و مهربونی تقدیم همتون🥰🌹❤️🙏🏻
مامان تینا👨‍👩‍👧 مامان تینا👨‍👩‍👧 ۱۱ ماهگی
سلام
بعد مدت ها بازم میخوام از یه تجربه شخصیم اینجا بنویسم
مدتیه وقتی خودم رو تو آینه نگاه میکنم دیگه خودم رو نمیبینم ،اون ستاره ای که انقدربه خودش میرسید تاجلوی آینه بدرخشه،الان انگار نورش رو ازدست داده .مدت هاست عشقی دریافت نمیکنم وحتی دیگه بلدنیستم به دنیای اطرافم عشق بدم
روزوشب به بیماری فرزندم فکر میکنم وانگار در ذهنم جایی برای فکر کردن به خودم ندارم
دیروز رفتم جلوی آینه موهای آشفته رو آرام شانه زدم،انگارکودکم ومادرم شانه به موهام میزنه ووجودم آرام گرفت،کمی مدادتو چشمای بی حالی که هرشب باگریه میخوابه زدم،یه ماتیک زدم،وبه خودم فکرکردم که چقدرقوی هستم،به ستاره ای که تنهای تنها لاشه ی خودش رو به شانه هاگرفت وحمل کرداما نذاشت کسی بفهمه چه رنجی کشیده،به کسی که شایدبه ظاهردیگه دوست داشتنی نباشه،امابدون هیچکس،این سفرطولانی روطی کرده.
وفهمیدم من برای سرپاشدن بایداول به خودم عشق بدم،من هیچوقت کسی رونداشتم که کمکم کنه پس این منی که همیشه همراهمه ارزشمنده و باید ازش ممنون باشم،نه اینکه رهاش کنم وازبین ببرمش
من خودمو دوست دارم ،حتی اگه کسی روندارم بهم عشق ومحبت بده
من خودم رو دوست دارم،حتی وقتی شرایط زندگی ام سخته،حتی وقتی عزیزقلبم بیماره
من برای خوب شدن حال فرزندمم نیاز دارم به خودم عشق بدم،زندگی اونقدری به آدم فرصت نمیده که بخوای غرق دردهات بشی وهیچی اززندگیت نفهمی،پس خودت بلند شو حتی اگه کسی هم نیست،خودت باقدرت بلندشو،تو اول از همه باید عاشق خودت باشی،تو ارزشمندی حتی با وجود همه مشکلات ....❤️
مامان حلما مامان حلما ۱۶ ماهگی
#ارسالی_شما

پیامی
برای
تو
که قصد داری...

برای تو، که ایستادی سرِ دو راهیِ …

اون چیزی که توی شکمته، فقط یه توده سلولی نیست؛
یه "جان"ه...
یه چیزی که داره کم‌کم شکل تو رو می‌گیره، تو رو مادر می‌کنه.
اون، اولین نفریه که صدای قلبت رو از درون شنیده. اولین کسی که قبل از اسمش، حسش کردی. قبل از اینکه دنیا ببینه‌ش، تو فهمیدی وجود داره.

می‌دونم که شاید هیچ‌کس کنار تو نیست. شاید مادر، خواهر، حتی پدر بچه همه بار رو روی دوشت گذاشتن.
می‌دونم... ولی یه چیز هست که فقط مال خودته:
صدای قلب اون بچه که الان، همین الان، داره توی بدنت می‌کوبه، حتی اگه هنوز نشنیدیش.

سقط، فقط پایانِ یه بارداری نیست. پایانِ یه بخشی از خودته.

یه بخشی که شاید سال‌ها بعد، بی‌هوا، نصفه شب، وقتی همه خوابن، بیاد توی فکرت و بگه: «اگه بودم چی؟»

هیچ‌کس نمی‌دونه تو چی کشیدی. هیچ‌کس حق نداره قضاوتت کنه.
ولی یه چیز رو بدون:
تو مادر شدی، حتی اگر کسی بهت نگه. حتی اگه کسی نباشه بچه رو بغل کنه، تو همین الان مادر شدی.
حتی اگه این چندمین فرزند تو هست، یه بچه‌ی تکراری نیست. این یه جان جدیده. یه نقطه‌ شروعِ تازه.

و اگه این بچه زنده بمونه، یه روزی شاید بشه همون کسی که بغلت می‌کنه و می‌گه: "ممنون که نگهم داشتی."

تو قرار نیست بی‌نقص باشی. فقط قراره مهربون باشی.

اگه فقط یه درصد احتمال می‌دی که یه زندگی پشت این دو‌راهی خوابیده، همون یه درصد کافیه.
چون زندگی همیشه از همون یه ذره شروع می‌شه...

@hejrat_kon

#سقط
#فریاد_بیصدا
#مادر