۴ پاسخ

واییی دختر منم عاشق این آهنگه 😍😍😘

الهییی عزیزم پناه منم صدای اهنگ میاد کیف میکنه دستاشو میاره بالا میبنده باز میکنه😁

الهی بگردمممممم من🥹🥹🥹

عزیزممممم
روزای خوب و شادی باهم داشته باشید گلم😍😍😍

سوال های مرتبط

مامان امیرحسین مامان امیرحسین ۸ ماهگی
قصه امشب 👼🌛
روزی روزگاری نی‌نی کوچولو بود که توی یه گهواره‌ی نرم و گرم دراز کشیده بود. اسمش بود ستاره. ستاره چشم‌های کنجکاوش رو باز و بسته می‌کرد و به سقف بالای سرش نگاه می‌کرد.
مامان ستاره با یه لبخند مهربون اومد کنار گهواره‌ش. یه لالایی آروم خوند: “بخواب ستاره‌ی کوچولوی من، بخواب، بخواب…”
وقتی مامان لالایی می‌خوند، یه نور ملایم از پنجره می‌تابید و روی صورت ستاره می‌افتاد. ستاره انگار که می‌خواست بخنده، یه لبخند کوچولو زد.
یهو یه فرشته‌ی کوچولو از توی آسمون اومد پایین و کنار گهواره‌ی ستاره نشست. فرشته بال‌های نقره‌ای داشت و یه چوب جادویی کوچولو توی دستش بود. چوب جادویی رو آروم تکون داد و یه عالمه ستاره‌ی ریز و درخشان دور گهواره‌ی ستاره شروع به رقصیدن کردن. ستاره با چشم‌های گرد شده نگاهشون می‌کرد.
فرشته یه نفس عمیق کشید و یه بوی خوش گل یاس توی اتاق پیچید. بعد آروم روی پیشونی ستاره رو بوسید و گفت: “ستاره‌ی قشنگ من، حالا وقت خوابه.”
ستاره کم‌کم پلک‌هاش سنگین شد. صدای لالایی مامانش و رقص ستاره‌های نقره‌ای فرشته، اون رو به سرزمین رویاها برد. توی خواب، ستاره می‌تونست با فرشته‌های مهربون بازی کنه و توی آسمون پرواز کنه.
شب بخیر ستاره‌ی کوچولو… بخواب… بخواب… 🌙
مامان هاکان مامان هاکان ۹ ماهگی
هاکان عزیزم،
نور چشمم، دلیل خنده هام
از روزی که صدای قلب کوچیکت رو شنیدم، دنیام زیر و رو شد. دیگه فقط من نبودم، دیگه تنهایی معنی نداشت، چون تو توی قلبم خونه کردی.
هر شب که خوابیدنتو نگاه می‌کنم، اشک از گوشه‌ی چشمم سرازیره. نه از غم، از عشقی که هیچ وقت نمی‌تونم با کلمه‌ها توضیحش بدم.
تو کوچولوی منی، اما سنگینیِ حضورت از هر کوهی بزرگ‌تره توی زندگی‌م.

هاکان، من شاید همیشه نتونم بی‌نقص باشم، شاید خسته شم، شاید گاهی بغض کنم، اما بدون هیچ شکی، تا آخر عمرم همه‌ی تلاشم اینه که تو بخندی، تو آروم باشی، تو رشد کنی.
هر قطره‌ی شیر که بهت دادم، باهاش عشق و دعا هم دادم.
هر شبی که بیدار موندم کنارت، برام عبادت بود، نه زحمت.
هر باری که بغلت کردم و بوسیدمت، خودمو پیدا کردم توی نفسات.

من قول می‌دم که هر روز، یه مامانِ قوی‌تر، صبورتر و عاشق‌تر برات باشم.
قول می‌دم وقتی بزرگ شدی و به عقب نگاه کردی، بدونی که همیشه یکی بود که عاشقانه، بی‌وقفه، از جون و دل برای تو زندگی کرد.

دوستت دارم هاکانم… با هر ضربان قلبم، با هر نفسی که می‌کشم،
تا همیشه…
مامان‌ت، تینا 💙
🤍✨۱۴۰۳/۳/۲۱
مامان گردو(حلما )جانم مامان گردو(حلما )جانم ۸ ماهگی
اولین دندونت دراومد ، و دلِ من دوباره افتاد… اما این‌بار، توی لبخند تو 🦷✨

حلما جانم...
تو نیومدی که فقط دخترم باشی...
تو اومدی که منو از نو بسازی، که بشی معنای زندگی توی تاریکی‌های بی‌صدا.
وقتی اولین دندونت رو دیدم، انگار یه تیکه ماه افتاد توی لبخندت…
چقدر کوچیکه، اما چقدر بزرگه… چون داره نشونم می‌ده که داری بزرگ می‌شی… و من؟
من با هر نشونه‌ی بزرگ شدنت، هزار بار عاشق‌تر می‌شم،
تو رو نه با قلبـم ، با روحم دوست دارم…
با همه‌ی بود و نبودم، با همه‌ی لحظه‌هام…
دندون کوچولوی تو، فقط یه سفیدیِ خوشگل نیست،
یه نشونه‌ست…
نشونه‌ی این که خدا هنوزم معجزه خلق می‌کنه،
و من خوش‌شانس‌ترین زن دنیام،
چون معجزه‌ش توی آغوش منه 💞
حلما… تو دلیل بودنمی.
تو دلیل دوباره لبخند زدنمی.
تو دلیلی… که هنوز می‌تونم با اشک شوق، بنویسم💖
بعد از خواهرت ک پیشمون نموند💔
تو شدی نجات دهنده ی من🤍✨
اولین دندون حلما جانم
بمونه یادگاری ۱۴۰۴/۳/۱۰
ب وقــت ۷ ماه و۱۵ روزگی💫