۱۸ پاسخ

ای جانم چقد قشنگه خدا حفظش کنههه 😍❤️🧿

در خواست دوستی دادم قبول کن

ای جونم مبارکت باشه دختر قشنگ منی تو🥹❤️

عزیزممم مبارکش باشه خداااا چ ناز شده همه چی کیکشووو😍❤️

مبارکه عزیزمم🥹❤️

ماشاءالله بهش انشالله الله متعال حفظش کنه 🥰 گلم

ای جاااااانم 😍 مبارک باشه عزیزم 😍😍💗✨🎀
انشالله همیشه سالم و سلامت باشه و لبش خندون 💕♥️🎀

چ تم باحالی زدی
خیلی خلاقانه بود و خوشگل 😍
این قزمزا رو تنش رو با چی زدی که ضرر نداشته باشه 🤩

ای جان دلم مبارک باشه عزیزکم❤️❤️❤️❤️❤️

خودااا شبیه یلدا شده

ایدجون دلم مامان خوش ذووووق
مبارکششششش♥🧿🤍

چقدر قشنگ مبارکه

آخی نازی😘😘

خیلی عالی عزیزم،خدا حفظش کنه برات❤️

چ خشکل

ای*.

عزیزم خداحفظش کنه مبارکه

تی جااانم

عزیزم

سوال های مرتبط

مامان امیرحسین مامان امیرحسین ۱۰ ماهگی
قصه امشب 👼🌛
روزی روزگاری نی‌نی کوچولو بود که توی یه گهواره‌ی نرم و گرم دراز کشیده بود. اسمش بود ستاره. ستاره چشم‌های کنجکاوش رو باز و بسته می‌کرد و به سقف بالای سرش نگاه می‌کرد.
مامان ستاره با یه لبخند مهربون اومد کنار گهواره‌ش. یه لالایی آروم خوند: “بخواب ستاره‌ی کوچولوی من، بخواب، بخواب…”
وقتی مامان لالایی می‌خوند، یه نور ملایم از پنجره می‌تابید و روی صورت ستاره می‌افتاد. ستاره انگار که می‌خواست بخنده، یه لبخند کوچولو زد.
یهو یه فرشته‌ی کوچولو از توی آسمون اومد پایین و کنار گهواره‌ی ستاره نشست. فرشته بال‌های نقره‌ای داشت و یه چوب جادویی کوچولو توی دستش بود. چوب جادویی رو آروم تکون داد و یه عالمه ستاره‌ی ریز و درخشان دور گهواره‌ی ستاره شروع به رقصیدن کردن. ستاره با چشم‌های گرد شده نگاهشون می‌کرد.
فرشته یه نفس عمیق کشید و یه بوی خوش گل یاس توی اتاق پیچید. بعد آروم روی پیشونی ستاره رو بوسید و گفت: “ستاره‌ی قشنگ من، حالا وقت خوابه.”
ستاره کم‌کم پلک‌هاش سنگین شد. صدای لالایی مامانش و رقص ستاره‌های نقره‌ای فرشته، اون رو به سرزمین رویاها برد. توی خواب، ستاره می‌تونست با فرشته‌های مهربون بازی کنه و توی آسمون پرواز کنه.
شب بخیر ستاره‌ی کوچولو… بخواب… بخواب… 🌙