۲ پاسخ

وای منم همینجوری بودم مگه ماه آخر تموم میشد

وای منم هزارو یک فکر کردم
الان هزار بار شکرخداااا ک دخملی اومده خونمون بهمون نور بخشیده خدا
من الان دارم تدارک تولد میبینم نکنه وقت کم بیارم خخخ
انقدر زود میگذره

سوال های مرتبط

مامان رسا🧸 مامان رسا🧸 ۸ ماهگی
سلام مامانا💜🌻
داشتم فکر میکردم میگفتم خداروشکر روزا میگذرن و همراشون دردهامونم میگذرن
وقتی سزارین شده بودم درد وحشتناکی داشتم فکر میکردم من دیگه تا اخر عمر همینجوری میمونم…😭
وقتی سر سینه هام زخم بود و درد میکرد به رسا ک شیر میدادم میگفتم من تا اخر شیردهی باید زجر بکشم😭
وقتی حامله بودم شکمم خیلی بزرگ شده بود میگفتم من دیگ اندام خوبمو از دست دادم …🫠🫠🫠
وقتی رسا رفلاکس داشت وزن نمیگرفت میگفتم بچم اینجوری رشد نمیکنه…دو هفته پیش وقتی رسا بخاطر خروسک بیمارستان بستری شد دوشب میگفتم تقصیر من بوده ک مواظبش نبودم
بعد از مرخص شدنش رسا فقط. تو خواب شیر میخورد و‌تو بیداری شیشه شیر یا قاشق ک میدید دهنشو محکم قفل میکرد میگفتم حالا ک رفلاکسش خوب شده بود دیگ شیر نمیخوره شاید هفت هشت ساعت میگذشت رسا ۳۰ سیسی شیر میخورد فقط…

روزا گذشتن و همه ی اون دردا هم گذشتن…
الان درد زایمون رو حتی یادمم نمیاد
اندامم برگشته ب قبل
رفلاکس رسا خوب شده
دو روزی هست اشتهاش برگشته و شیر میخوره..
اومدم اینو اینجا گفتم که اگر شماهم الان درگیر ی موضوعی هستین
بدونین میگذره…
درست میشه…
.
.
.
پ ن: رسا در مغازه رسا سیستم باباش🥹😍