من خیلی استرس دارموترسیدم امروز بعده چندوقت بچه هاموبردم پارک ی خانومی اومدکنارم نشست گفت بچه کجایی بدش گفت ی چیزی میخوام تعریف کنم گوش میدی کفتم بفرما یه حرفای عجیب غریبی زده ترس همه وجودموگرفت من گفتم میخوام برم بچم شیرمیخوادگفت وایسابدبروسرگیجه گرفته بودم فشارم افتاده بود نزدیک بودبیوفتم اخرسردیدخیلی میگم باشه خدافظ گفت بچت ک توبغلته همنقدری میمونه مغزش وسط سرشه خیلی کوچیکه ماماناواقعاترسیده بودم بچه هام ک داشتن تاب میخوردن صداشون زدم تندتنداومدیم سمت خونه

عزیزم گاهی بعضی آدم ها بخاطر مشکلات درونی ،ممکنه بخوان بقیه رو آزار بدن و اینطوری احساس لذت می کنن
ذهنتو با یه چیزی سرگرم کن

بابا منم باردار بودم یه خانومه تو داروخونه کنارم نشسته بود واسه من چرت و پرت حرف میزد ک مثلا از عالم غیب خبر داره‌آخر سرن گفت بچت پسر آرع گفتم نه دختره ضایع شد رفت اونور کنار یه زن دیگه اهمست نده سبک مغز زیاد پیدا میشه

میگن بعضی جاسوسای اسراییل تو سهر پخش میشن که تو دل مردمو خالی کنن نترس عزیزم.

یعنی چه
چرامبهم حرف میزنی خب چی گفت

😐😐😐😐😐🤨🤨🤨🤨زن ببخشید ک و ص مغز بوده

دیوونه بوده

با کسی ک نمیشناسی و احساس میکنی انرژی منفی داره صحبت نکن بیرون ک میری...

چی گفت

گوه خورده باید میزدی تو دهنش درد بچت تو سرش من درجا قاطی میشم با این حرفا

چی گفت

چی میگفت مگه ؟

مشکل داشت عزیزم.خودت میگی حرفای عجیب زده.نگران نباش

مگه چی‌گفته

چی؟ 🤔🤔😬

حتما مشکل روانی داشت

دیونه چیزی بوده

یعنی چی

زر زده بابا