۹ پاسخ

آخ آخ امان از دخالت اطرافیان

گلم دیگران تغییر نمیکنن تو سبک زندگیتو‌تغییر بده دیگرانم مجبور میکنی با تو تغییراتو‌بپذیرن این تجربه منه گلم منم دوسال اول سر پسراولم پدرم در اومد با سبک بقیه اما الان که پسرم سه سالشه و اون یکی یکسال و پنج‌ماه الان به لطف خدا من هشت ماهه زیندگیم روالشو عوض کردم مثلان سبک خودمو چیدم و بقیه رو‌مجاب کردم که این سبک منه من بچه هام اینجوری راحت تر هستن و سالم تر و رشد خوب الان همه میدونن من بچه هام سر ساعت هشت شام میخورن نه یا ده شب میخوابن و ظاهرا اصلان نمیخوابن ندارم زود میخورن صبح هم شیش بیدار میشن میدون بچه‌ام حله حوله نمیخورن اگه بچمو بسپرم هم بهشون حله حوله نمیدن فهمیدن که مریض هستن باید تا یه هفته سمت بچه های من نیان تا کاملان اوایل خیلی سخت بود تا اینارو قبول کنن سخت بود تا درک کنن اما شد اونجوری که من میخوام من با سختی به اینا رسیدم بار ها بارها گریه کردم سر رفتارشون بارها بارها حرص خوردم بارها بارها محترمانه بهشون فهموندم سر حرفم وایسادم الان جرعت ندارن مثل قدیم سر زده هر ساعت از شب بیان بچه من بد خواب بشه بیدار بشهاینا تجربه منه عزیزم امیدوارم کمکت کنه سخته ولی شدنیه اگه برای هر چی بجنگی و سختی هاشو تحمل کنی میتونی به خواسته هات برسی مطمئن باش

پسرم اولم که الان سه سالشههمینجوری شده بود چون به نفر هی بهش گوشی میدادمجبوز شدم‌کمتر برم بیام خونم بیسیمم خودم کمتر میرم تو‌گوشی الان اوکی شده یعنی کن بیشتر بازی های مهیج براش بچینی مثلان من نقاشی میکشم رو کارتن کسب پهن میزنم روش دوروشو قیچی می‌کنم پشتشم چسب برمیگردونم میزنه به پنجره درب ورودی مثلا قیف بستنی با اسکب ها جدا جدا که خودش میچسبونع مثلان حیوانات میکشم با غذاهاشون که ریزه برتره دهنشون میگم یامی یامی هاشون بده بخورن اینجوری هم با حیوانات هم با غذاهاشون آشنا میشه وای عکس بگیرم فقط ببینی دنیایی از حیوانات دریایی و وحشی و خوراکی ها رو پنجره و در چسبیده کیف میکنه تقریبا یه هفته سالم میمونن بعدش باز میکشم بزن‌گوگل میاره مثلان حیوانات دریایی میکشم زیر انداز ضد آب میندازم یه لگن آب مینداز توش حسابی بازی میکنه مثلان خمیر درست می‌کنم براش و خاک بازی میکنه تو حیاطمون کلی هم حیوان براش گرفتیم چون خونمون ویلایی تو روستا هستیم گوسفند داریم و مرغ و خروس و سگ تا دلت بخواد خرگوش داره و اسب داریم حسابی سرگرم میشه اون یکی پسرم که یکسال و پنج ماهشه همین بازی هارو باهاش می‌کنم گلم آخر شب از خستگی له میشم چون روزی پنج دست لباس عوض می‌کنم بارها دستشونپ میشورم خونه کویف میشه اما ارزششو داره سرگرم من کارتن میزنم به درب ورودی مداد شعمی سنگین هست میدم دوتاشون خط خطی میکنن یا باهاشون صدای حیوانات یاد دادم یکم بازی کنی خودت میشی یه مامان خلاق برای ایده جدید برای دخترت گلم امیدوارم کمک کرده باشم

این تویی که واس بچت و خودت مرز میذاری و قانون مشخص میکنی

مادرشوهر منم همین کارو میکنه ،چند بارهم تذکر دادم انگار نه انگار

رفت و آمدتو کم کن با این آدما که هیچ ارزشی برای خودت و بچت قائل نیستن

نبرش خونشون

عین من هرچی میگم ندید گوش نمیدن عادتش دادن هی گوشی منو میگیره

فقط تحمل منم همینجوریم

سوال های مرتبط