سوال های مرتبط

مامان امیرعلی مامان امیرعلی ۳ سالگی
.🇮🇷قسمت دوم.
نکاتی درباره کودکان در شرایط کنونی کشور....
🔸 اگر سوال پرسیدن، نترسین از پاسخ دادن...
لازم نیست همه‌ی واقعیت رو بگین.
بهتره این جواب باشه ؛ 👇
«آره یه جاهایی در دنیا آدمای بد به بقیـه آسیب می‌زنن ، ولی خیلی از آدمای خوب دارن تلاش می‌کنن جلوش رو بگیرن.»
«الان اینجا امنـه،
من و بابا مــراقب تو هستیـم.»🫂
.🇮🇷
🔸 اجازه بدین احساسش رو نشون بده!

شاید بچتـون گریـه کنه،
بترسه یا حتی با پرخاشگری نشون بده که
دلش آروم نیست.
نترس مامان این یعنی داره
احساسش رو خالی می‌کنه.
بغلش کنین و بگین :
«جانم مامان معلومه که ترسیدی عزیزم...
منم اگه جای تو بودم، می‌ترسیدم.
ولی یادت باشه همیشه کنارت هستم.»🫂

.🇮🇷
🔸 برنامـه‌ی روزمـره رو حفظ کنین.
این روزها، روتین براشون مثل طناب نجاتــه.

غذا، خواب، بازی و حتـی کارهای ساده مثل مسواک یا قصه شب، کمکش می‌کنه بفهمه دنیـا هنـوز امنـه، هنـوز می‌چرخـه...

در پناه امن الهـی باشین عزیزانم.
#اللّٰهُمَّ‌عَجِّل‌لِوَلیِّڪ‌الفَرَج 🕊
╔═🖤══════╗
@naslii_no
╚══════💎═╝
.
مامان مهراد مامان مهراد ۳ سالگی
سلام و صبحتون بخیر مامانا
داشتم چای صبحم رو میخوردم که حس کردم باید یه چیزی توی گهواره بگم، راستش اینجا یکم جای تجربه‌های واقعی خالیه. یک سری انگار میان که موفقیتهاشون رو به نمایش بذارن. اینکه دو روزه از پوشک گرفتن، فلان غذا رو پختن، فلان شیرینی و ... از اون طرفم یک سری همش دارن ناله از خانواده شوهر‌میکنند. فکر کنم یادمون رفته اینجا برای چی بوده، برای گفتن از تجربه‌هامون در مورد بچه‌داری و سوال و مشورت و همدردی و ...
گاهی ممکنه حرفهای دیگه هم گفته بشه ولی اصل موضوع بچه‌هان. میدونم خیلی ها درگیر پروسه از پوشک گرفتن بچه‌هاشون هستن، واقعا سخته. من اگه میام از جیش کردن یا نکردن پسرم میگم چون میخوام بدونید این پروسه اینطوریه، هیچ چیز راحتی نیست حداقل برای خیلی‌ها راحت نیست. وقتی ازش حرف میزنم میبینم مشکل خیلیهاست و طبیعیه و من تنها نیستم.
خود من بعد یه هفته میخواستم بذارم از خونه برم! با اینکه پسرم نسبتا خوب راه افتاد.
جای گفتن از این تجربه‌های واقعی توی گهواره خالیه، قرار نیست اینجا بیایم اینجا و فقط پز بچه‌ی حرف گوش کن و تربیت درستمون رو بدیم.
من دو روز پیش یه وویس گوش میدادم از یه دکتر که میگفت باید قبول کنیم زور بچه‌ها از ما بیشتره. واقعنم راست میگه، اگه بچه نخواد برای دستشویی کردن با شما همکاری کنه هرچقدرم اصرار کنید بیفایده ست و این تقصیر من و شما نیست.
تربیت بچه واقعا سخته، واقعا زمانبر و انرژی بره. بیاید همش به جای گفتن از اینکه چی پختم و خریدم و بردم و خوردم، یکمم از مشکلات واقعیمون بگیم که بتونیم با همدیگه همدردی کنیم.
مامان رایان مامان رایان ۳ سالگی
تجربه شخصی:من از یک سالگی جیش رو گفتم و یک سال و نیم کلا دیگه پوشک نشدم. ولی الان از دستشویی رفتن بیزارم.شاید اون موقع برام زود بوده. مامانم با خوشحالی میگه حتی شبا اصرار می کردی که حتما ببریمت دستشویی و از پوشک شدن بدت میومد. خب اینا باعث شده مامان من به اشتباه فکر کنه من آمادگی دارم. نتیجه اینکه الان تا جایی که بشه اغلب خودم رو نگه می دارم. یا دائم برای خودم کار ديگه می تراشم که نرم سرویس. مشکلات زیادی ام بابتش پیدا کردم. سنگ کلیه و یبوست و سندروم روده و ...
پس اینکه بچه ها درمقابل پوشک شدن مقاومت می کنن خیلی طبیعی و گذراست و اصلا نشونه آمادگی نیست.
دوستان نه روح و روان بچه رو به بازی بگیرید نه خودتون رو اذیت کنید و نه خونه تون رو به جیش و پی پی بکشید‌
خودش اتفاق می افته همونطور که توی عکس نوشته توضیح دادم.
شما فکر می کنید وقتی بچه مداوم خطا داره همین که سرش داد نمی زنید خوبه ولی اون احساس می کنه نتونسته کار درست رو انجام بده. و کم کم اعتماد به نفسش از بین می ره چون شما دارید بهش می گید نباید توی شلوارت جیش و پی پی کنی باید بریم دستشویی درحالی که اون خودش می دونه فقط بدنش برای این خود کنترلی هنوز آماده نیست و کاری از دستش برنمیاد جز حس ناتوانی و عدم اعتماد به نفس که تا بزرگسالی همراهش خواهد بود و ممکنه باعث خیلی از شکست هاش بشه درحالی که نه خودش و نه شما نمی دونید ریشه ش همین اصرار به زود گرفتن از پوشک بوده. .و اینکه تند تند بردن به دستشویی و اینطور عادت دادن هم از نظر روانشناسی کودک رد شده.
خود بچه کم کم آمادگی پیدا می کنه.
اینجا زیاد دیدم که می گن یهو پوشک نکردیم بچه مون سه چهار روز یا پی پی نکرده‌!
این دیگه اوج نا آگاهی یک مادر هست!
مامان فاطمه🤎 مامان فاطمه🤎 هفته پنجم بارداری
مرحله اول اینکه بچه طی دو هفته اشنایی پیدا کنه با دسشویی اینکه معنی و کاربرد دسشویی رو بدونه و بفهمه کاربرد دسشویی برای ادمها چیه روانشناس به من گفت برای این کار چندین روز وقتی میری دسشویی لای در رو باز بذارید و به بچتون بگید میرم دسشویی چون جای پی پی و جیش اونجاست و اینکه با خمیر بازی قهوه ای برای عروسکش پی پی درست کنید و باهم برین دسشویی و شلوار عروسک رو در بیارید و اون خمیرهارو بریزید دسشویی و بگید پی پی ها رفتن خونشون و...
بعد یه مدت دیدم دخترم خودش میگفت پی پی دارم بیا بریم دسشویی که بره خونشون نیاد داخل بیبی(مامانها این کارها بیشتر برای اینکه بچه حس کنه قبل از اینکه جیش یا پی پی بکنه حسشو بتونه درک کنه که چه لحظه ای نیاز به دسشویی رفتن داره)
دوم اینکه
بچتون از لحاظ بدنی آماده باشه اینکه خوب راه بره خوب از دستهاش استفاده کنه بتونه لباسش رو در بیاره یا بپوشه منظور اینکه بتونه از توانایی های خودش استفاده کنه
سوم اینکه اگر از پوشک گرفتین کلا باید پوشک رو ترک کنید اینکه یبار پوشک کنید یبار نه بچه دچار دوگانگی میشه و کنترل روی مدفوع و جیش رو از دست میده
مامانها من این آموزش رو تی چند ماه روی بچم پیاده کردم تا خوب آمادگیش رو پیدا کرد بعد از پوشک گرفتم و مهم ترینس همین نکات بود که خیلی کوتاه گفتم امیدوارم بدردتون بخوره
مامان راد مامان راد ۳ سالگی
سلام
منو همسرم ارتباطمون با آدمها خیلی زیاده
از لحاظ کاری، ورزشی، فعالیتهای جانبی
ارتباط با همجور قشری رو داریم
از اونجاییکه پسرم باهامون در تمامی برنامه‌ها حضور داره مثله همایش‌ها و جلسات کاری منو پدرش، باشگاه و …
برخوردش طوری شده که اول به ما نگاه میکنه و بعد انجام میدا
و بعد میره سراغ بازیاش

اما از اول کلماتی مثل عمو و خاله و دایی و … رو فقط و فقط مخصوص آدمهای نزدیک و فامیل درجه یک و دو گذاشتیم
و بقیه رو به خانوم فلانی و آقای فلانی میگفتیم

الان برای پسرم خیلی راحت شده صدا زدن اسمها و اینکه به همه میگه شما
دست دادن رو دو سه روز شروع کرده اگر ما دست بدیم
ما اصلاً کلمه تو رو نمیگیم همیشه شماست، و این خودش نشونه احترامه (البته منو همسرم با دوستان صمیمی و خواهر و برادرمون تو میگیم)
و وقتی بزرگترها میشنوند که راد اینجوری صحبت میکنه اونها هم محترم صحبت میکنند با بچه ( بعضیا دیدید که شوخیهایی از دید خودشون بامزه میکنند تا با بچه ارتباط بگیرند)
و از طرفی قبل از بچه دار شدنمون نگرانیهایی از طرف دوستاتموپ میشنیدم که بچه‌هاشون با غریبه‌ها ارتباط صمیمی داشتن و یا نه گفتن براشون سخته
و
این جریان ترس از ارتباط با آدمهای غریبه و مخصوصا سمّی باعث شد از وقتیکه بچه‌دار شدیم حد و مرز در صحبت کردن رو بزاریم

شماها چه نوع آموزشی دادید؟! تو این زمینه؟!
مامان محمدحسام مامان محمدحسام ۳ سالگی
سلام بچه ها همین الان از یه چیزی یادم اومد چقد دلم گرفت و غصه دار شدم
من تغاری بودم و بچه ی پنجم خونواده
هروقت خواهر و برادرام میخواستن رختخوابا رو جمع کنن من میرفتم وی همون تشک و پتو دراز میکشیدم و اونا با شوخی و خنده جریانو برگزار میکردن و منم کلی میخندیدم الان بچم همون کارو میکنه بار سوم حوصله م سر میره و یا داد میزنم یا اون کارو ول میکنم تا بره اونور...میخوام بگم از این دست امور خیلی زیاد بود و من با خواهر برادرام کلللی اینجوری حال کردم و الان میبینم ک توی دهه ی ۳۰ سالگی ام و زیاد حوصله ی حال کردن با بچمو ندارم شایدم دارم اما کاری که ۴تا خواهر و برادری که مث من بچه بودن و عاشق بازی بودن رو من ۳۰ ساله اگه بخوامم نمیتونم انجام بدم!
چند وقته ک توی اقدامم و باردار نمیشم و مشکلات رحمی هم دارم خیلی دلم بچه میخواد و واااقعا دلم از تنهایی و بی همزبونی بچم به درد میاد
خواستم بگم اگه امکانشو دارین حتما بچه بیارین تک بچه خیییییلی گناه دارخ حتی اگه مهربون ترین پدرومادر دنیا باشین بچه هم بازی و همزبون میخواد اونم کسی ک باهاش توی یه خونه باشه نه همسایه خواهر و برادر میشه نه فامیل!به بچه هامون ظلم نکنیم فکر نکنیم همه چی اسباب بازی و دوچرخه و مسافرته...ب حرفام فکر کنین