۱۱ پاسخ

چرا اینجوری شدن پسر منم همینه باید کنارش باشی

هیچی دیگه کارایی که بتونم با یه دست انجام بدمو بغلش میکنم و انجام میدم بقیه هم که نیاز به دودست داره میزارم گریه کنه.دیگه ادم چیکار کنه

هیچی با بدبختی با دربدری😅😅😅😅 من ک رد دادم دیگه بخدا حس میکنم ناراحتی اعصاب گرفتم بس ک حرص میخورم از دست بچم ی ثانیییییه بزا خودش بازی نمیکنه یا با هیچی سرگرم نمیشه فقط چسبیده ب من😑😑

می،ارمش تو روروئکش یا قبلا میزاشتمش تو کالسکه جونم راحت بود

شب ک می خوابه غذا رو نیمه آماده میکنم

من شب قبل مقدمات آماده میکنم مثلا برنج خیس میکنم گوشت میذارم بیرون حبوبات میذارم بجوشه پیاز سیب زمینی گوجه میذارم دم دست
صبح زود قبل از بیدار شدنش بیدار میشم خورش میپزم یا نصف کارشو انجام میدم صبحانه میخورم بیدار شد دیگه میرم باخودش بازی میکنم خونه جمع و جور می‌کنم
وقتی باز خوابید بقیه آشپزی

با بدبختییی

من میبینم زیاد گریه میکنه میذارمش توکریر میارم پیش خودم ازکریرخسته شد بغلش میکنم

توی اتاقش بهش اسباب بازی میدم بازی میکنه منم کارامو میکنم ،یا میخابونمش یا میدمش‌شوهر بازی کنه باهاش

پسر منم همینطوریه،باید پیشش بشینم، تا میرم آشپزخونه گریه میکنه😕
من می مونم شوهرم میاد نگهش میداره کارامو میکنم

دخترمنم دقیقااینطوری شده ب سختی ب کارام میرسم شوهرمم بیشترموقع غذایانگه میداره یاازبیرون میگیره ناهاردرست نکردم ازبیرون گرفت

سوال های مرتبط