من دو تا بچه دارم ۴ ساله و ۶ ماهه ، صبح بیدار میشم صبحونه میدم ناهار آماده میکنم ، تا ناهار آماده شه به کوچیکه میرسم شیر میدم لباس عوض میکنم میخوابونم بعد پا میشم ناهار اون یکیو میدم میبرمش مهد. میام دو باره با کوچیکه مشغولم بعد تا بخودم بیام میبینم ۴ شده باید برم دنبال بزرگه، میاد خونه خسته و بهونه گیر میاد یکم داداششو اذیت میکنه هی اینو میخوام اونو میخوام دوباره کوچیکه رو شیر بدم بخوابونم یک ساعت طول میکشه عصرونه برا بزرگه درست میکنم باید به فکر شام باشم تا میرم سراغ شام کوچیکه بیدار میشه میزنم زیر بغل میرم آشپزخونه یه چی بذا شام میذارم شوهرم ۹ میاد انقد از صبح بدو بدو میکنم دیگ جون ندارم تا میاد بچه رو میدم بهش سفره ميندازم شام میخوریم. تا بخوابیم میشه ۱۲ تا صبحم ک بچه نمیذاره بخوابم هر روزم اینجوری میگذره اصلا وقت نمیکنم خونه رو تمیز کنم هفته ای یکی دو بار اساسی تمیز میکنم ک اونم با دو تا بچه به ساعت نمیکشه
منم مثل تو بودم ولی باید رو حذف کردم از زندگی لذت میبرم😂
وای منم
بااین تفاوت که پسرم خیلییییی اضطراب جدایی داره و همش باید کنارش باشم و کنارم باشه
اول غذا میزارم بعد عین برق و باد تمیز میکنم
دقیقن منم همینجوری گل گاوزبان گرفتم ک یکم آروم بشم مهم نباشه من وسواسیم
منم کم میارم حس میکنم ۲۴ ساعت کمه
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.