۴ پاسخ

زندگی جریان داره و متاسفانه اشک و لبخند فاصله اشون کوتاه😐

منم ۳۱ خرداد تولدشه میخواستم مفصل بگیرم ولی نمیگیرم فقط میبرمش اتلیه و مامان بابام میان فقط

منم میخواستم برای دخترم ۳۰ ام تولد بگیرم اما ابله مرغان گرفته، همیشه اون چیزی که فکر می‌کنیم نمیشه باید کنار اومد

وای دقیقا منم براش تدارک دیدمو کلی ذوقشو داشتم اما الان وااااقعا دلم غمگینه و بغض خفم میکنه

سوال های مرتبط

مامان یزدان و نیلا مامان یزدان و نیلا ۲ سالگی
مامانا لطفاً راهنماییم کنید من مامان دو تا بچه شیر به شیرم که همیشه ش خدا کلی کار دارم.به سختی نهار و شام و صبحونه حاضر میکنم و به سختی خونه رو تمیز میکنم چون نمی‌رسم واقعا‌.دخترم که کوچیکتره چنان انرژی از من میگیره که همیشه ی خدا خستم.همش گریه می‌کنه نق میزنه شب و روزم خواب نداره.حالا ۱۹ مهر تولد پسر عزیزمه‌الهی قربونش برم تولد یک سالگی رو بردمش آتلیه و یه تولد سه نفری کوچیک براش گرفتم .میخاستم دو سالگی جبران کنم و همه رو دعوت کنم ولی هرچی فکر میکنم تو خودم نمی‌بینم که از پیش بربیام.من کارهای روزمره رو به سختی میتونم مدیریت کنم حالا نمی‌دونم با یه تدلد بزرگ چطوری بتونم.بخاطر همین ب همسرم گفتم امسالم چار نفری تولد بگیریم و ببریمش آتلیه و شهربازی چون من نمیتونم.ولی بیش از اندازه عذاب وجدان دارم .خیلی ناراحتم من برنامه های زیادی واسه ی پسرم داشتم ک دخترم از وقتی ب دنیا اومده نمی‌ذاره مثل قبلا بهش برسم😭بنظرتون هرجوری که هست تولد براش بگیرم یا نه؟