خانما شما میتونین بچتونو بسپارید به مامانتون یا مادرشوهرتون؟من اصلا نمیتونم همش نگرانم خیلی احتیاج دارم یه ساعت نگه دارن بچمو ولی نمیتونم بسپارم به یکی. یکم پیش مادرشوهرم گفت بیار اینجا نتونستم ببرم همش دلم شور میزنه پسرم ازم دور میشه نمیدونم چجوری این وسواس فکری که دارم ترک کنم

به این فکر کنید اگر دو ساعت در روز به خودتون برسید یا استراحت کنید چقدر در روحیه و رفتارتون با کوچولوتون مؤثره حتما اینکار می کنید من ب خانواده ام می‌سپارم هیچ نگرانی ندارم خدا نگه دار همه بچه هاست ما مادرا گاهی لازم داریم تنها باشیم و ب نیازهایمان فکر کنیم

من امروز واسه اولین بار گذاشتمش پیش مامانم و رفتم ارایشگاه..به نظرم بعضی وقتا نگه دارن خیلی خوبه

من فردا چن ساعت بیرون کار دارم با همسرم میخام برم آوردمشون امشب پیش مادرشوهرم انقدم خوب نگهشون می‌داره که خدا میدونه ولی مامانم نه خوب نگه نمیداره نمیتونم بسپارمش ب مامانم ولی پیش مادرشوهرم با خیال راحت میذارم و میرم

من سر پسر اولم اینجوری بودم 🫠و شدید وابسته ی خودم شد
و از اون جایی ک پسرا باید بیشتر وقتشون رو با پدرشون باشن
از سن ۴ سالگی دیگه کنار همسرم بود و میرفتم سرکار دیگه وابستگی ک به من داشت کاملا برطرف شد و راضی بودم
ولی پسر دومم از همون نوزادی بازار میرفتم دکتر یا هرجایی میذاشتم کنار همسرم و همی الانم همینجور
بنظر من رو این وسواست یکم کار کن ک حسااااابی اذیت میشی

مادرم خیلی مراقبه اما مادر شوهرم میده دست بچه کوچیکا نمیزارم پیشش

من نهایت در حد دو ساعت میذارمش فقطططط پیش مامانم و شوهرم

من ماهی یه بار یه ساعت میذارم پیش مامانم
بیشتر از اون اصلا نمیشه به خاطر شیرخوردنش

من پیش آبجیم و شوهرش میذارم

من ک میبرم میذارم پیش مادرشوهرم مامانمم دوره اگه بیاد بچه کلا پیش اوناس اصلا دلشوره ندارم میدونم خیلی مراقبشن
یبار ۶ ساعت پیش مادرشوهرم بود رفتم آرایشگاه

من بخوامم دخترم با کسی دیگه ساکت نمیشه فقط منو میخاد

من پسربزرگم چهارسالشه وقتی میران بدنیااومد پنچ شش روزی هه میره دهات پیشش اما خو ادم هرچقد مواظب باشه باز دلشوره داریم

من اصلا نمیتونستم بدم ب کسی نگهشداره ، فکرم هزار جا میرفت ولی چون چندروز پیش اسباب‌کشی داشتیم ، مجبور بودم یکی دو ساعتی درروز بسپارم به مادرشوهرم که نزدیکمون ، و میدونم ک خیلی خوب ازش نگهداری میکنه...اولش خیلیییی برام سخت بود درحدی که دلم میخواست گریه کنم ولی چون دوسه روز این روند ادامه داشت برام عادی شد...
الان تصمیم گرفتم از ماهه دیگه دخترمو دو ساعت بزارم پیش مادرشوهرم خودم برم باشگاه به خودم برسم... دخترم شیرخشک میخوره ازین بابت راحتم

بیشتر مواقع پیش مامان خودمه
چون واقعا سختهههههه بدون کمک

نه نمیزارم پیش هیچکس. همه جا با خودم میبرمش، جایی نباید ببرم یا نیازه ک تنها باشم. میزارم پیش همسرم.

وای منم همینجوریم
دوسه ماهه بود همش میزاشتم میرفتم خرید بیرون اینور اونور ولی الان حتی نمتونم بزارمش پیش کسی تا حموم برم
دلم‌طاقت نمیاره بااینکه مامانم مث چشماش مواظبشه ولی نمتونم بزارمش اونجاهم

من مادرشوهرم نگه نمیداره، مادرمم ۴ ساله فوت شده، یه آرایشگاه میخوام برم مصیبت دارم

منم نمیتونم بزارم پیش کسی ، بهش میگن وسواس بچه ، یه گونه ای از وسواسه که ادم زیادی رو بچش حساس میشه نت سرچ کن در موردش

من ب مادرم میدم با خیال راحت... چون میدونم از دل و جون ازش مراقبت میکنه

منم نمیتونم بذارم اما درحد نیم ساعت یا یک ساعت میذارم پیش مامانم اونم فقط برم ارایشگاه و برگردم

نه بچه تو این سن اصلا نمیسپارگ آره اگه باباش باشه میدمش ی ی ساعتی باهم برن پایین (خونه مادرشوهرم ). خونه مامانمم چند باری در حد مغازه رفتن گذاشتم

من فقط پیش مامانم میذارم طولانی بمونه یه موقع خیلی مجبور بشم یک ساعت بشه مامانمم نباشه میذارم پیش خواهر شوهرم